منصور میرحسینی روزنامه نگار قدیمی کرمانی درگذشت

سیدحمید میرحسینی
نوشتن درباره کسی که بسیار خوب از نزدیک می‌شناسی هم سخت است و هم آسان.

سخت از این جهت که باید با کلمات جوری بازی کنی که حرفی ناگفته نماند و آسان از این جهت که به واسطه فامیلی و نزدیکی و همچنین فعالیت فرهنگی مستمرش خوب او را می‌شناسی.
منصور میرحسینی که متأسفانه باید از او به عنوان مرحوم در پیشوند نامش استفاده کنیم از جمله مردان بزرگ و غریب معاصر ماست؛ در حوزه فرهنگ و عرصه مطبوعات با آن صدای خاصش و تیپ مردانه و قد بلندش. مردی که تا زمان حیات تعصب بسیاری بر فامیل خودش داشت و تلاش می‌کرد همه را به هر بهانه‌ای دور هم جمع کند. تا آنجا که انجمن خانواده میرحسینی را تشکیل داد. از خصوصیاتش این بود که حافظه بسیار خوبی داشت و همچنین اشراف خاصی بر تاریخ داشت. تا جایی که وقتی در کنارش می‌نشستی با تسلطی که زبان‌زد بود، اتفاقات پیرامون هر موضوعی را بی پرده مثل یک نویسنده ماهر تشریح می‌کرد. به واسطه همین دانش، کتابی را به نام سال‌های خاکستری از خاطرات زندگی خودش با جزییات کامل به رشته تحریر درآورد و اگر زمان این شانس را به او می‌داد با دقت و وسواسی که داشت، جلدهای دیگر آن را حتماً منتشر می‌کرد. بسیار کتاب‌خوان بود و حامی کتاب و در همین سال‌های معاصر کتاب‌سرای یک صفحه را بدون هیچ چشم داشت مالی فقط به عنوان پاتوق برای اهالی فرهنگ و هنر راه اندازی کرد؛ با این‌که می‌دانستم همه هزینه‌ها را از جیب خود می‌پردازد و هیچ سودی برایش حاصل نمی‌شود. سه سال پیش همان روزهایی که تازه کرونا آمده در بحبوحه همه اتفاقات بد، تابلوی کتاب‌سرا را بالا برد و چراغ آنجا را روشن کرد و همان چراغ دل بسیاری از اهالی فرهنگ بود که هیچ جایی را برای دور همی پیدا نمی‌کردند.
منصورخان مردانه ایستاد و چهارشنبه‌ها را مخصوص همین نشست‌های ادبی قرار داد تا جایی که در ماه‌های بعدش این نشست‌ها به جایگاه مهمی رسید. این گردهم‌آیی هفتگی محلی بود برای آشنایی اصحاب فرهنگ و هنر و بحث و تبادل نظر پیرامون شخصیت‌های حوزه ادبیات و تاریخ. خودش هم شاعر بود و هم ادبیات را به خوبی می‌شناخت. میرحسینی در زمان حیات کتابی از شعرهایش را به چاپ رساند و همچنین هفته نامه‌ای را با نام یک صفحه به عنوان سردبیر منتشر می‌کرد، آن هم در روزهایی که چاپ هر اثر فرهنگی یک‌ معجزه است. او عاشقانه قدم در این راه گذاشته بود. زیرا به کار خودش و رسالت حرفه‌ای‌اش ایمان بسیار داشت. امروز که این مطلب را می‌نویسم افسوس می‌خورم به رفتنش و نبودش در جهانی که از نسلش هر روز کم‌تر می‌شود.

آخرین مطالب
آمار بازدیدکنندگان سایت
1238682
امروز
دیروز
هفته جاری
هفته گذشته
ماه جاری
ماه گذشته
بازدید کل
174
1405
7236
1221950
4517
15244
1238682

آی‌پی شما: 3.129.45.92
امروز: شنبه، 15 ارديبهشت 1403