بازخوانی ایفای نقش آتش به اختیارها پس از سخنرانی‌های رهبری

مسمومیت سریالی دانش‌آموزانِ دختر در ایران فرضیه نقش نیروهای خودسر یا آن‌هایی را که رهبری «آتش به اختیار» توصیف می‌کند، مطرح کرده است؛

فرضیه‌ای که حامیان آن توالی نهیب و تشر زدن‌های وی در سخنرانی‌ها و به راه افتادن موجی از برخوردهای قوای رسمی و و غیررسمی حامی او را بی‌راه نمی‌دانند، برخوردهایی که در طول دوران رهبری او بارها رخ داده: از توقیف «فله‌ای مطبوعات» و برخورد با «دگراندیشان» تا مسمومیت مرموزِ دختران نوجوانی که علیه حجاب اجباری شوریده‌اند و خامنه‌ای چندی پیش از «تنبیه» آن‌ها سخن به میان آورده بود.
وی، مهر ماه گذشته، در سخنرانی خود گفت: «این کسانی که در خیابان‌ها فساد و تخریب می‌کنند، همه یک حکم ندارند برخی جوانان و نوجوانانی‌اند که بر اثر هیجان ناشی از ملاحظه یک برنامه اینترنتی به خیابان می‌آیند. چنین افرادی را می‌توان با یک تنبیه متوجه کرد که اشتباه می‌کنند.»
بر همین اساس، گروهی این فرضیه را در شبکه‌های اجتماعی مطرح کرده‌اند که مسمومیت دانش‌آموزان از سوی گروهی سازماندهی شده که برای اجرای برنامه‌های اتاق فکر پشتیبان خواسته‌های رهبری شکل گرفته، خواسته‌هایی که یکی از تازه‌ترین آن‌ها «تنبیه نوجوانان هیجان‌زده» بوده است. به ویژه دختران دانش‌آموزی که مقنعه‌های خود را پس از به راه افتادن جنبش زن، زندگی، آزادی از سر درآوردند و در مسیر مدارس خود حتا علیه رهبر جمهوری اسلامی شعار دادند و مراسم روسری سوزی به راه انداختند.
او پنج سال پیش در جمع افرادی که آن‌ها را «افسران جنگ نرم» می‌خواند، از «تمام هسته‌های فکری و عملیِ جهادی» در سراسر ایران خواسته بود که «مستقل و آتش به اختیار کار» کنند. وی گفته بود: «آن جایی که احساس می‌کنید دستگاه مرکزی اختلالی دارد و نمی‌تواند درست مدیریت کند، آنجا آتش به اختیارید و خودتان تصمیم بگیرید، فکر کنید، پیدا کنید، حرکت کنید، اقدام کنید.»
منتقدان او یادآوری می‌کنند که طی بیش از دو دهه گذشته نیز چند بار دیگر، بلافاصله پس از سخنرانی‌هایی او که حاوی نهیب و تشر بوده، «هسته‌های فکری و عملیِ جهادی» وارد عمل شده‌اند.
پس از افشای نقش عوامل سیستم امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی در قتل‌های زنجیره‌ای روشن‌فکران، نویسندگان و برخی چهره‌های سیاسی در دهه ۱۳۷۰ نیز برخی مقام‌های رسمی فعال در این پرونده مدعی شدند که تعدادی از آن عوامل از مریدان رهبر جمهوری اسلامی بوده‌اند و اقدام‌های خود را در جهت رفع دغدغه‌های او در مورد نفوذ دشمن می‌دانسته‌اند. همچنین، افشای تلاش سعید امامی، متهم ردیف اول این پرونده، برای اعمال محدودیت‌هایی بیشتر بر نویسندگان و روزنامه‌نگاران با هدف ساماندهی و کنترل فضای فرهنگی کشور، موجب تعطیلی روزنامه منتقد سلام و شکل‌گیری حادثه حمله شبانه نیروهای لباس شخصی به کوی دانشجویان دانشگاه تهران شد و به مجموعه اعتراضاتی منجر شد که در نهایت نیز پس از سخنرانی رهبری و سرکوب دانشجویان پایان یافت.
ابتدای شهریور سال ۱۳۷۹ هم رهبری در سخنرانی خود در مصلای تهران، گفت: «بعضی از این مطبوعاتی که امروز هستند، پایگاه‌های دشمنند؛ همان کاری را می‌کنند که رادیو و تلویزیون‌های بی‌بی‌سی و آمریکا و رژیم صهیونیستی می‌خواهند بکنند ... ۱۰ تا ۱۵ روزنامه گویا از یک مرکز هدایت می‌شوند، تیترهایی می‌زنند که هر کس نگاه کند، فکر می‌کند همه چیز در کشور از دست رفته ‌است. امید را در جوانان می‌میرانند، روح اعتماد به مسوولین را در مردم ضعیف می‌کنند، نهادهای رسمی را تضعیف می‌کنند، مدل این‌ها کیست؟ مطبوعات غربی هم این‌گونه نیستند، این یک شارلاتانیزم مطبوعاتی است.»
از سه روز بعد، توقیف روزنامه‌های اصلاح‌طلب آغاز شد و قوه قضائیه با احکام صادر شده از سوی سعید مرتضوی، قاضی جوان انقلابی و شیفته روی‌کرد رهبر در خصوص تهاجم فرهنگی و نفوذ غرب به ویژه در میان روشن‌فکران و روزنامه‌نگاران، طی دو مرحله ۱۸ روزنامه و نشریه را توقیف کرد.
 در سال ۱۳۸۱ نیز ۱۲۷ نماینده اصلاح‌طلب مجلس ششم با نگارش نامه‌ای خطاب به رهبری با انتقاد از وضع جاری کشور از او خواسته بودند تا با «نوشیدن جام زهر» اجازه برقراری رابطه با آمریکا را با هدف تضمین امنیت ملی و استقلال کشور صادر کند. نامه‌ای که چنان خشم خامنه‌ای را برانگیخت که او حتا در سخنرانی هفته پیش خود نیز با یادآوری آن نامه، گفت: «در سال ۸۱ هم یک عده از نمایندگان مجلس نامه نوشتند به بنده، یک نامه‌ واقعاً غیر منصفانه‌ای بود، خیلی غیرمنصفانه بود. یک چیزهایی را گفتند، یک سوال‌هایی از ما کردند که جوابش را خودشان باید می‌دادند چون هم مجلس دست خودشان بود، هم دولت دست خودشان بود، باید آن‌ها جواب می‌دادند، از من سئوال کرده بودند. آن وقت آن نامه مضمونش این بود که خلاصه باید تسلیم بشوید و الّا کارتان تمام است. مال سال ۸۱ است. تسلیم نشدیم، ایستادیم و ان‌شاءاللّه باز هم خواهیم ایستاد.»
برخی از نویسندگان این نامه از جمله فاطمه حقیقت‌جو، رجب‌علی مزروعی و جمیله کدیور با تشدید برخوردها و فشارها ناگزیر به ترک کشور شدند و گروهی دیگر هم پس از انتخابات ریاست جمهوری بحث‌برانگیز سال ۱۳۸۸ بازداشت، محاکمه و زندانی شدند.
رهبر جمهوری اسلامی در سال ۱۳۸۳ و در جمع دانشجویان و اساتید دانشگا‌ه‌های استان همدان از ترویج افکار کارل پوپر، فیلسوف مدافع لیبرال دموکراسی و حامی جامعه باز، انتقاد کرد و گفت: ««ده‌ها سال است که نظریات پوپر در زمینه‌های سیاسی و اجتماعی کهنه و منسوخ شده و ده‌ها کتاب علیه نظریات او در اروپا نوشته‌اند؛ اما در سال‌های اخیر آدم‌هایی پیدا شدند که با ادعای فهم فلسفی، شروع کردند به ترویج نظریات پوپر ...»؛ سخنانی که مقدمه حذف عملی عبدالکریم سروش، مفسر عقاید کارل پوپر در ایران، از محیط‌های آکادمیک و دانشگاهی ایران شد. سروش از اواسط دهه ۱۳۷۰ خ تا اوایل دهه ۱۳۸۰ به فیلسوف مورد علاقه دانشجویانِ مدافع اصلاحات سیاسی در ساخت سیاسی ایران بدل شده بود و هم‌زمان، با برخوردهای قهری نیروهای «لباس شخصی» و گروه‌های شبه‌نظامی موسوم به «انصار حزب‌الله» مواجه بود و سخنرانی‌هایش مدام با حمله آن‌ها مواجه می‌شد.
منتقدان رهبر جمهوری اسلامی، سخنان او را در هشتم آبان سال ۱۳۹۸ مبنی بر این‌که «کشتار چیز بدی است، نامطلوب است امّا فتنه از آن بدتر است.
خب اگر فتنه از قتل بدتر است، پس بایستی نیروهایی که حافظ امنیت هستند آرایش لازم را، نظم لازم را برای مقابله‌ی با فتنه هم بگیرند»، مبنای برنامه‌ریزی سرکوب اعتراض‌های خیابانی آبان ۱۳۹۸ که با افزایش قیمت بنزین کلید خورد، می‌دانند؛ سرکوب‌های خونینی که بنا بر ارزیابی سازمان‌های حقوق بشری چند سد تا هزار و ۵۰۰ کشته بر جای گذاشت ولی جمهوری اسلامی تا کنون اطلاع‌رسانی شفافی در مورد آن نکرده است.
ادامه تکرار اعلام مواضع رهبر جمهوری اسلامی و انجام عملیات غیررسمی، موجب شده که تا در پی هر برخورد خارج از چارچوب قانونی، هسته‌های آتش به اختیار از سوی گروهی به عنوان متهم ردیف اول معرفی شوند؛ اتهامی که هیچ‌گاه شواهد شفاف و مستندی برای اثبات آن‌ها پیدا نمی‌شود.

آخرین مطالب
آمار بازدیدکنندگان سایت
1231171
امروز
دیروز
هفته جاری
هفته گذشته
ماه جاری
ماه گذشته
بازدید کل
898
1418
9221
1220432
12250
16017
1231171

آی‌پی شما: 18.220.160.216
امروز: شنبه، 08 ارديبهشت 1403