بایدن، مردم ایران و متحدان عرب
به نظر میرسد که هرگاه نظام جمهوری اسلامی در آستانه سقوط و فروپاشی قرار میگیرد، یک فرشته نجات، آن را از کام مرگ بیرون میکشد.
دولتها در ایالات متحده آمریکا، بهرغم اختلافات و تفاوتها در برنامههای سیاسی خود، همواره در اظهارات خود تأکید میکنند که در مورد ایستادن در
کنار مردم ایران برای تعیین سرنوشتشان، اتفاق نظر دارند. بدین ترتیب، آنها همیشه سعی میکنند کشتار مردم و برخورد ظالمانه مقامات با معترضانی را که به منظور ابراز مخالفت با سیاستهای نظام دست به تظاهرات میزنند محکوم کنند؛ به ویژه اینکه تهران، پیشبرد سیاست توسعهطلبانهاش را بر آسایش و رفاه ملت ترجیح میدهد و دهها میلیارد دلار برای خرید اسلحه گروههای وابسته به نظام در منطقه، هزینه میکند؛ در حالی که بیش از ۸۰ درسد مردم ایران در فقر و تنگدستی به سر میبرند.
در مقابل، تهران از سالها به این سو، همواره در تلاش است تا وضعیت ناهنجار و فروپاشی داخلی را با آنچه «محاصره» تحمیل شده بر ایران عنوان میکند، توجیه کند. اما حقیقت این بهانه تکراری، پس از امضای برجام و لغو تحریمهای اعمال شده علیه جمهوری اسلامی، برملا شد؛ به طوری که نه تنها در وضعیت زندگی مردم هیچ تغییر مثبتی دیده نشد، بلکه به دنبال هزینه شدن داراییهای مردم ایران در نقاط مختلف منطقه (عراق، سوریه، لبنان و یمن) برای خرید سلاح و پرداخت حقوق جنگجویان در پایتختهای عربی که تهران اعلام کرد که آنها را در اشغال خود دارد و پرداخت بودجه به سلولهای خفته ایران در کشورهای حوزه خلیجفارس با هدف ضربه زدن به ثبات و امنیت آنها، مردم ایران بیشتر از پیش در عمق فقر فرورفتند.
با این حال، اظهارات غربی و آمریکایی در مورد ایستادگی در کنار مردم ایران، در هیچ مقطعی از زمان، سودی در پی نداشت و چنین به نظر میرسد که هرگاه نظام جمهوری اسلامی در آستانه سقوط و فروپاشی قرار میگیرد، یک فرشته نجات، آن را از کام مرگ بیرون میکشد. این امر گاه، پشتیبانی واقعی نکردن از مخالفان نظام است و گاهی دادن امتیاز به آن برای ثبت یک توافق «تاریخی»؛ همانگونه که بین سالهای ۲۰۰۳ و ۲۰۱۵ صورت گرفت.