احمدی نژاد برنامه بزرگتری دارد
رئیسجمهور پیشین به امید تغییری بزرگ، رسماً از ساختار سیاسی ایران خارج شده است.
دو دوره ریاستجمهوری محمود احمدینژاد از ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲، بیشتر به دلیل مسائل ایدئولوژیک، سیاست خارجی تهاجمی و سخنرانیهای او علیه آمریکا و اسرائیل به یادها میآید. با این حال، او از زمان ترک سمت پیشین خود، از مهارتهای خود در تحریک مردم علیه سیستم حکومتی استفاده کرده است. این موضوع در مبارزات انتخاباتی اخیر و پس از ثبتنام برای انتخابات اخیر به اوج خود رسید.
همانطور که انتظار میرفت، احمدینژاد در نهایت از شرکت در انتخابات منع و رد صلاحیت شد. اما این یک پیروزی برای رئیسجمهور سابق محسوب میشود. او امسال نمیخواست ریاستجمهوری را به دست آورد، بلکه برنامه او دقیقاً همین رد صلاحیت بود تا خود را قربانی یک رژیم اساساً ناعادلانه معرفی کند.
به نوشته فایننشیال ریویو، رئیسجمهور پیشین محمود احمدینژاد بار دیگر به دنبال جلب توجه عمومی است. او پس از ثبتنام برای انتخابات امسال در وزارت کشور، تهدید کرد که در صورتیکه شورای نگهبان - نهاد منصوب رهبر محافظهکار که مسوول بررسی صلاحیت نامزدها است - تصمیم به رد صلاحیت وی بگیرد، انتخابات را تحریم خواهد کرد. وی همچنین تصریح کرد که هیچ نامزد دیگری را نیز تأیید نخواهد کرد.
چهرههای محافظهکار به سرعت نسبت به موضع واکنش نشان دادند و احمدینژاد را به دلیل به چالش کشیدن همان سیستم انتخاباتی که قبلاً دو بار برای ریاستجمهوری از آن استفاده کرده بود، مورد انتقاد قرار دادند. اما رئیسجمهور سابق تمایلی به توقف تحریک متحدان سابق خود نداشت. در عوض، در مصاحبه بعدی، او خود را یک «لیبرال دموکرات» خواند. اصطلاحی که اغلب توسط تندروهای ایران برای بیاعتبار کردن مخالفان خود استفاده میشود. وی همچنین ادامه داد که «من احمدی نژادی نیستم که شما در ذهن دارید». این قسمت اخیر رمز درک پیام اوست: اینکه او دیگر کسی نیست که ما قبلاً میشناختیم.
پس از آنکه شورای نگهبان ردصلاحیت محمود احمدینژاد را اعلام کرد، جمع از هواداران او در میدان نارمک تهران تجمع کرده و آیتالله خامنهای را خطاب قرار دادند.
رئیس جمهوری سابق ایران نیز با انتشار ویدئویی گفت: «دوبار قبلاً رد صلاحیت شدم بدون هیچ دلیل و منطقی. اما به خاطر شرایط کشور و احترم به حقوق مردم سکوت کردم.»
او شورای نگهبان را خطاب قرار داد و پرسید: «به چه دلیلی مرا رد کردید یا به قول خودتان احراز صلاحیت نکردید؟» او تأکید کرد که این تعابیر جایگاه حقوقی ندارد.
انتخابات 1400 دروازه ورود نظام به عصر پساخامنهای؟!
هفت نفر از چهل کاندیدایی که شورای نگهبان ثبت نام آنها را قبول کرده بود، مجوز ورود به رقابت انتخاباتی برای ریاست قوه مجریه را پیدا کردند. شمار
کاندیداهای احراز صلاحیت شده از سالهای ۱۳۵۸ و ١٣٨٠ نیز کمتر است و رتبه سوم را در بین ادوار انتخابات ریاست جمهوری دارد.
رد صلاحیت علی لاریجانی، رئیس سابق مجلس و مشاور رهبر جمهوری اسلامی اتفاق غیرمنتظرهای بود که پیامدهایی فراتر از رقابت انتخاباتی دارد. حضور پر سر و صدای او و حملاتش به ابراهیم رئیسی و کاندیداهایی با سوابق فعالیت در سپاه پاسداران توجهاتی را برانگیخته بود اما منع شورای نگهبان و تسلیم سریع او باعث شد تا پروندهاش زودتر از سال ١٣٨٤ بسته شود.
اگرچه قابل پیشبینی بود که محدوده رقابتی انتخابات بستهتر از سال ۱۳۹۶ خواهد بود و افرادی چون اسحاق جهانگیری و مسعود پزشکیان نتوانند از فیلتر شورای نگهبان عبور نکنند اما رد صلاحیت علی لاریجانی که همیشه از کارگزاران وفادار به نهاد ولایت فقیه بوده و حاشیهای برای رهبری ایجاد نکرده است، دور از انتظار بود.
البته حملات طیف تندروی اصولگرا به او بعد از حمایت از برجام و تنشزدایی در سیاست خارجی افزایش یافته و به او لقب «ساکت فتنه» داده بودند. از بین منتقدان درون حکومتی علی لاریجانی احراز صلاحیت علیرضا زاکانی و امیرحسین قاضیزاده هاشمی پیام سیاسی خاصی داشت که در آینده جمهوری اسلامی چنین کارگزارانی امکان تحرک در عرصه سیاسی رسمی دارند. زاکانی که در دوره قبل صلاحیتش رد شده بود انگیزه کاندیداتوری خود را مقابله با علی لاریجانی اعلام کرده بود.
عدم احراز صلاحیت محمد شریعتمداری، وزیر کار دولت روحانی و از چهرههای امنیتی دهه شصت نیز غیرمترقبه بود. رشد سیاسی او در دورانی که محمد ریشهری وزیر اطلاعات بود شروع شد و بعد در بیت بعد از رهبر شدن ادامه یافت. اگرچه شریعتمداری جزو وزرای خاتمی بود اما تعلقی به اصلاحطلبان به لحاظ سیاسی نداشت. در واقع او در جایگاه یک بوروکرات، پرورشیافته تشکیلات دفتر رهبری است.
اکنون ابراهیم رئیسی کاندیدای بیرقیب انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری است که شکل انتصابی صریحتری پیدا کرده است. در واقع الگوی انتخابات ریاست جمهوری ١٤٠٠ شبیه دوران بعد از سال ١٣٦٠ و قبل از ١٣٧٦ است که رئیس جمهور پیش از روز اخذ رای عملاً انتخاب میشد و حضور مردم در پای صندوقهای رای جنبه تزئینی و نمایشی کامل داشت؟!