الگوی دموکراسی ایران در عراق، سوریه و لبنان
نظام جمهوری اسلامی با جاهطلبی فکری که دارد پیوسته سعی میکند مدل ویژه انتخاباتی خود را در کشورهای به اصطلاح «محور مقاومت» صادر کند.
پندارهای نادرست، تصورات غلط و مفاهیم ایدئولوژیکی که رژیم ایران میکوشد آنها را به جهان عرضه کند، خطر کمتری از موشکهای «دموکراسی ایرانی» و «منحصربهفرد بودن انتخابات» آن ندارد.
جالبتر اینکه رژیم ایران با جاهطلبی فکری که دارد پیوسته سعی میکند مدل ویژه انتخاباتی خود را در کشورهای به اصطلاح «محور مقاومت» صادر کند. این در حالی است که باراک اوباما، رئیسجمهوری پیشین ایالات متحده، با ارائه امتیازهای منطقهای، از جمله فرصتدادن به نظام جمهوری اسلامی برای «ربودن» پیروزی از فهرست ایاد علاوی در عراق و تقدیم آن به نورالمالکی که بر اساس شمارش آرای آن زمان، پیروز نشده بود، کمک کرد. در نتیجه، تهران با این دستبرد، ملت عراق را در عمق چالشها و ناهنجاریها فرو برد.
این رویکرد، یادآور تحولاتی است که چند سال پیش در لبنان اتفاق افتاد، هنگامی که پیروزی انتخاباتی «نیروهای ۱۴ مارس» در انتخابات ۲۰۰۹ نتوانست مسیر تشکیل دولتی که منعکسکننده اراده رایدهندگان باشد را هموار کند.
بنابراین، آنچه در عراق و لبنان رخ داد مشخص کرد که نیروهای کنترلکننده در دو کشور با سلاحها و اتحاد فرقهای خود، اراده رایدهندگان و حق آنها را برای حاکمیت تضعیف میکنند. به همین ترتیب، بساط ثبات و استقرار برچیده شد، هرجومرج و بحرانهای پیدرپی بر کشور حاکم شدند و مشارکت عادلانه در قدرت دیگر نه بر اساس تابعیت، بلکه بر تبعیت از تهران مشروط شد و نظام جمهوری اسلامی انتخابات را به «انتقام» و تصفیه یك مولفه در برابر مولفه دیگر جامعه تبدیل کرد.
در آن زمان، توجه تنها به این معطوف نبود که دولت جمهوری اسلامی، انتخابات عراق را ربوده است، بلکه کریستوفر هیل، سفیر وقت ایالات متحده آمریکا در بغداد، با اشاره به اینکه تلاشها برای رسیدن به سازش و امتیازدهی جریان دارد، اعلام کرد که «تشكیل دولت جدید عراق پس از انتخابات ممكن است ماهها طول بکشد و آزمایش واقعی برای ثبات در عراق دانستن عکسالعمل برندگان نیست، بلكه در موضعی است که جریانهای بازنده در انتخابات، اتخاذ خواهند کرد».
از این رو، کاملاً روشن شد که استفاده از اصل دموکراتیک برای چرخش قدرت بر اساس نتایج شمارش آرا بهتنهایی کافی نیست و نمیتواند راه را برای رسیدن به قدرت هموار کند.