آیا روحانی از ریاست جمهوری استعفا میکند؟!
عباس عبدی فعال سیاسی اصلاح طلب در مصاحبهیی، زمزمههای غیر رسمی روزها و ماههای اخیر در مورد احتمال استعفای رییس جمهور را رسمیت بخشید و گفت، او تنها کسی نیست که پیشنهاد استعفای حسن روحانی را مطرح میکند.
او حتا فراتر از یک تحلیل را سند سخنان قرار داد و گفت: برای اولین بار در سطح برخی از وزرا، چنین ایدهیی مطرح شده است و دارند در مورد آن فکر میکنند؛ برای اینکه ببینند چه باید کرد.
صحبت عبدی که برخی اصلاح طلبان هم پیشتر آن را مطرح کرده بودند و حتا برخی چهرههای تندروی جریان اصولگرا نیز در 2 سال گذشته، مباحثی نظیر آن را عنوان میکردند، این بار کد هم دارد؛ آن هم اشاره به تصمیم برخی وزیران و حتا معاون اول رییس جمهور در این خصوص میکند که البته با گذشت چند روز هنوز آنها در قبال این موضوع واکنشی نشان ندادهاند و موضعی در پیش نگرفتهاند.
البته خوب است که یادآور شویم، رهبر انقلاب یک بار سال گذشته طی سخنانی پاسخ چنین رویکردهایی را داد و آن را بازی کردن در زمین دشمن خواند.
وی در این خصوص عنوان کرده بود، بعضیها جوری حرف میزنند، جوری اقدام میکنند که به اسم اینکه میخواهیم اوضاع را درست کنیم ... در نقشه دشمن کار میکنند، خودشان ملتفت نیستند. اینهایی که خطاب به دولت میکنند باید دولت برکنار بشود و از این قبیل حرفها، دارند در نقشه دشمن کار میکنند. نخیر، دولت باید با قوّت سرِ کار بماند، کارها را باید این دولت انجام بدهد.
با وجود این، این خط باز هم توسط عباس عبدی و عبدالله ناصری از سر گرفته شد و این دو در مصاحبه و یادداشتی جداگانه به چند و چون و چرایی این موضوع پرداختند. عبدی در همین خصوص نوشت: اگر هدف شما از این حملات و کارشکنیها تغییر دولت نیست و آن را مطلوب نمیدانید، پس اساساً چرا انجام میدهید؟ چون فرض عقلایی این است که شما در پی تحقق این هدف هستید. اتفاقاً همین را بارها و بارها گفتهاید. اینکه یکی از شما پایین کشیدن هر چه سریعتر رییس جمهور را وظیفه خود میداند، یا دیگری دنبال مجلسی است که با قدرت او را استیضاح کند، همه نشانههای مطلوبیت این هدف برای شماست. خوب حالا اگر با شیوه کمهزینهتری این هدف محقق شود، چه ایرادی دارد و چرا از آن استقبال نمیکنید؟
وی یادآوری کرد: برخی از آنان خود را به کوچه علیچپ میزنند و میگویند: روحانی باید تا آخر ادامه دهد و مسوولیت کارهایش را بپذیرد. خب! اگر شما
معتقدید این سیاستها نادرست است و به نفع جامعه نیست و به همین علت اینقدر چوب لای چرخ آن میگذارید، چه معنایی دارد که حتا یک روز بیشتر ادامه پیدا کند؟ چه استدلال پوچی است که باید تا پایان ادامه دهد و مسوولیت کارهایش را بپذیرد؟ خوب! پذیرفت یا نپذیرفت. چه نتیجهیی دارد؟ اگر بد است تا همین جا هم میتواند بد باشد و بپذیرد کافی است و اگر آن را خوب میدانید، پس تا هجده ماه دیگر هم همان راه را ادامه خواهد داد. احتمالاً برای آنکه بدتر شود، چوبهای بیشتری لای چرخش خواهید گذاشت تا بگویید، نگفتیم؟
این تحلیلگر اصلاح طلب با بیان این موضوع که این چه سرّی است که پیشنهاد کنارهگیری یا استعفا هم اینقدر حساسیت برانگیز است، گفت: در همه جای دنیا تا این پیشنهاد ارایه شود مخالفان دولت استقبال میکنند. حتت مخالفانی که چوب هم لای چرخ دولت خود نمیگذارند، پس چرا در ایران حتا این پیشنهاد میتواند با عصبانیت مخالفان دولت مواجه شود؟ فقط در ایران است که اگر به کسی بگوییم از قدرت کنار برود او و توصیه کننده میشوند برانداز! واقعاً در سیاست هم نوبریم! تا حالا میخواستند سر به تن او نباشد، حالا میگویند کنار رفتن بیکیفر نمیماند و بعد هم برای اینکه دچار تعارض نشوند میگویند اینها قدرت طلب هستند و کنار نمیروند! این وضع محصول تناقضات بیپایان برخی گروههای سیاسی بینام و نشان است که در عین حال قدرت دارند. آنان تبعات دیدگاههای خود را هنگامی متوجه میشوند که از زبان دیگران بیان شود. پیش از آن، توجه چندانی به پیآمدهای نظریات خود ندارند.
سعید حجاریان هم پیشتر در یادداشتی با تیتر اصلاحطلبی و مسألهی بقا، با مضر دانستن آنچه شکاف در حاکمیت خواند نوشت: شاید، تمهید حاکمیت یگانه و پایان دادن به این معضل، از معبر استعفای رییس جمهور و برگزاری همزمان دو انتخابات در اسفند ماه سال جاری بگذرد تا نتیجتاً، مجلس و دولتیها همسو با روسای همسوتر بر مصدر امور قرار بگیرند.
پس از مطرح شدن این موضوع یعنی کناره گیری رییس جمهور از قدرت تحلیلهای مختلفی در محافل سیاسی و رسانهیی مطرح شد. یکی از چهرههای اصولگرا عنوان کرد، رییس جمهور باید بماند و در مجلس بعدی پاسخگوی آنچه کرده است، باشد. برخی اصلاح طلبان هم در واکنش به طرح این موضوع یادآور شدند که اصولگرایان در مجلس بعدی به دنبال استیضاح رییس جمهور هستند و برنامهها؛ در این خصوص دارند!
پایه عمده تحلیلهایی که در این خصوص ارایه شد، مبتنی بر گرایشها و تمایلات سیاسی بود. آنچه به نظر میرسد ما را از واقعیات دور خواهد کرد و خیلی برآورد دقیق و نزدیکی نسبت به آنچه مطرح شده است، به ما نخواهد داد. در حقیقت اساس و پایه این مسأله که خیلی آن را فرار از پاسخگویی و مسایلی نظیر آن خواندند را میتوان در چند محور بررسی و کنکاش کرد و پیش روی مخاطبان و کنشگران سیاسی گذاشت.
برخی عنوان کردند که اصلاح طلبان نظیر آنچه اصولگرایان در سالهای پایانی دولت احمدی نژاد کردند، به دنبال آن هستند که حساب خود را از دولت جدا کنند و با وارد کردن انتقادات نسبت به آنچه عملکرد دولت یازدهم و دوازدهم است، خود را در وهله اول مهیای رقابت برای انتخابات مجلس یازدهم و در مرحله بعدی آماده حضور هرچه بهتر در مجلس دوازدهم کنند. این رسم و سیاق سیاسی بسیار بدی است که در سالهای اخیر باب شده است.
در واقع باید اشاره کرد که اخلاق سیاسی زمانی در کشور نهادینه خواهد شد که هر جناح و جریان سیاسی نسبت به آنچه کرده است، مسوولیت پذیر باشد و تاوان آنچه خوب و بد بر جای مانده است را بپذیرد. این رویکرد برخی اصلاح طلبان که به بیان انتقادات تند از دولت پرداختهاند، طی روزهای اخیر با انتقاد برخی دیگر از اعضای این جریان مواجه شده است تا جایی که غلام حسین کرباسچی و محمدرضا عارف در روزهای قبل برخی دیگر از اعضای جریان اصلاحات در گفتوگوهایی تأکید کردند که اصلاح طلبان باید مسوولیت عملکرد دولت روحانی را بپذیرند.
تحلیل دیگری وجود دارد که برخی عنوان میکنند، دولت برای وادار کردن ارکان نظام به مذاکره دوباره هر کاری میکند؛ یک بار چند هفته پیش در یکی از هفته نامههای اصلاح طلب تصمیم دولت برای گران کردن یکباره بنزین، دقیقاً به همین موضوع ربط داده شد و این مسأله را جزو تیرهای آخر در چله کمان رییس جمهور برای ایجاد اقناع جهت مذاکره دوباره خواند که البته خیلی در رسانهها به آن پرداخته نشد.
حالا برخی طرح موضوع استعفای رییس جمهور در آستانه سفر حسن روحانی به ژاپن و دیدار با شینزو آبه نخست وزیر ژاپن که او را یکی از واسطان بین ایران و آمریکا میخوانند، تلاشی دیگر برای ایجاد اقناع در جهت مذاکره دوباره در رئوس نظام میخوانند. مسألهیی که مشخص نیست تا چه اندازه میتواند به واقعیت نزدیک باشد اما به هر حال یکی از تحلیلهایی است که برخی آن را از طرح مسأله استعفا عنوان میکنند.
تحلیل سومی هم در اینباره وجود دارد، مبنی بر اینکه مطرح شدن موضوع استعفا، تلاشی برای کم کردن انتقادات به دولت و باز کردن راه و کاهش مقاومت در راه انجام امور است که این موضوع حداقل در تحلیل عباس عبدی خیلی جدیتر مورد اشاره قرار گرفته است. در حقیقت این نگاه اشاره به آن دارد که با انتقادات بی حد و حصر و فشارهای فعلی روحانی و دولت نمیتوانند کار را ادامه بدهند.
بر همین اساس عنوان شد که اگر قرار است تخریبی در ارتباط با دولت و آنچه به عنوان عملکرد میماند صورت بگیرد، ضرر علاوه بر دولت و مردم به نظام هم خواهد رسید؛ پس یا باید چنین دولتی زودتر کنار برود و جا برای یک دولت همآهنگتر باز بشود یا منتقدان اجازه بدهند که دولت کار را پیش ببرد و بر اساس وظایف و اختیاراتی که دارد، نسبت به طرح ریزی و عملیاتی کردن تصمیمات اقدام کند.