میخائیل گورباچف؛ از اصلاحات ویرانگر تا پایان جنگ سرد
میخائیل گورباچُف آخرین رهبر اتحاد شوروی بود که طی سالهای ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۱ هدایت این کشور را برعهده داشت.
روستا زادهای از استپهای روسیه که آمده بود تا دنیا را تغییر دهد. بسیاری در غرب گورباچف را بهخاطر پایان جنگ سرد ستایش میکنند این در حالی است که او در روسیه چندان محبوب نبود.
معمار اصلاحات و فضای باز سیاسی
دوستان و همراهانش او را فردی جاه طلب، سخت کوش، کاریزماتیک و مهربان توصیف میکردند. او هر چه در سلسله مراتب حزب کمونیست بالا میرفت بیش از پیش از ماهیت سیستمی که بهبود ناپذیر به نظر میرسید، سرخورده میشد. گورباچف با قرار گرفتن در رأس اتحاد جماهیر شوروی دکترین دوگانه «پرسترویکا» یا اصلاحات اقتصادی و «گِلاسنوست» به معنای شفافیت و فضای باز سیاسی را مطرح کرد.
این در حالی است که پس از فاجعه چرنوویل در سال ۱۹۸۶ هیچ نشانهای از شفافیت دیده نشد. مقامات شوروی ابتدا پنهان کاری کردند و سپس دست به انتشار اطلاعات نادرست زدند. گورباچف نوزده روز پس از این فاجعه برای نخستین بار با مردم روبهرو شد و از ترس و وحشت موجود و نیز پذیرفتن اشتباه سخن گفت.
مسامحه پس از فرو ریختن نماد جنگ سرد
گورباچف پس از این حادثه بیش از همیشه مصمم به اجرای اصلاحات بود. وی در سال ۱۹۸۷ پیمان منع استفاده از موشکهای هستهای میان برد را با رونالد ریگان، رئیس جمهوری آمریکا امضا کرد. گورباچف و ریگان هر دو خواستار تغییر بودند و دوستی آنها در نهایت به خنثا کردن جنگ سرد کمک کرد.
آخرین رهبر شوروی نیروهای تغییر را فعال کرده بود و قصد نداشت این روند را متوقف کند. وی در سال ۱۹۸۹، زمانی که دیوار برلین به عنوان نماد جدایی شرق و غرب پس از ماهها اعتراض فرو ریخت با رویکرد عدم مداخله از جنگ و خونریزی جلوگیری کرد.
کودتا و فروپاشی شوروی
اما مسامحه او به کشورهای بالتیک تعمیم نیافت. در ژانویه ۱۹۹۱ تمایلات استقلال طلبانه ساکنان لیتوانی توسط نیروهای شوروی سرکوب شد و در جریان ناآرامیها ۱۳ غیرنظامی جان باختند.
نیروهای تندرو در کادر رهبری شوروی که مخالف اصلاحات گورباچف بودند اوت ۱۹۹۱ کودتایی نظامی را برضد وی تدارک دیدند. کودتا در مسکو اما با مقاومت مدنی و سپس ابتکار بوریس یلتسین، رئیس جمهوری روسیه شکست خورد.
گورباچف پس از سه روز حبس خانگی در کریمه به مسکو بازگشت. شکست کودتا اما آغاز یک پایان بود. گورباچف دسامبر ۱۹۹۱ استعفا کرد و چند روز پس از آن اتحاد جماهیر شوروی رسماً از هم پاشید.
جایزه صلح نوبل
اصلاحات گورباچف در واقع زمینه ساز فروپاشی اتحاد شوروی بود. از او در جهان به عنوان مردی یاد میکنند که موفق شد با روشی صلح آمیز به جنگ سرد پایان دهد؛ بهانهای که جایزه صلح نوبل را برایش به ارمغان آورد.
گورباچف همواره از اصلاحات به نیکی یاد میکرد و از عملکرد خود پشیمان نبود: «برخی افراد گورباچف را همچون موم (اشاره به شخصیتی نرم و شکننده) میپندارند. و حالا برایشان جالب نیست که این موم ظرف شش سال اینقدر تغییر کرده است. من انتخاب بسیاردرستی انجام دادم. اگر به آن زمان باز میگشتم همان انتخاب را میکردم اما بدون آنکه اشتباهات گذشته را تکرار کنم.»