جنگ هلان و تروی و داستان حماسی لدوبه
در فرهنگ ما، ایران نامی زنانه است و پادشاهان ایرانی از نسل دختر ایرج هستند،
ایرلندیها (مردم سلتی) هم خود را از نسل الهه ایرِن میدانند، یونانیها خود را هِلنی و از نسل هِلِن، دختر زئوس، مینامند، در مقابل در فرهنگ ژرمنی هِلان/هِل دختر لوکی، خدای شرارت، است و برعکس تور/ثور، فرزند اودین، محبوبترین ایزد ژرمنی است. تقابل این دو در اصل نشان یک جنگ داخلی بین مناطق شمالی ایران از آذربایجان تا گلستان با مناطق جنوب از کرمانشاه تا کرمان است. هرچند یونانیان تصور میکنند جنگ تروآ در نزدیکی یونان رخ داده ولی با بررسی خود منابع یونانی میتوان به سادگی فهمید که این رویداد میبایست در همین ایران و نزدیک خاستگاه یونانیان در تالش و دشت مغان (موکانیا) روی داده باشد. مقدمه این جنگ یعنی دزدیده شدن هلن از مادرش لدا/لدو و نجات او توسط دو برادرش عیناً در داستان تالشی لدوبه مشاهده میشود. کلاً داستانهای نخستین یونانی در همین مناطق جنوبی قفقاز روی داده است. مثلاً در داستان آفرینش وقتی پرومته بر خلاف میل زئوس آتش را به انسان میدهد، به سزای این کار زئوس او را به کوه قفقاز زنجیر میکند، عین این داستان در تاریخ اساتیری گرجی در مورد امیرانی (اهریمن) رخ داده است. تیتون، شاهزاده تروی، که فرزندش ممنون در جنگ تروآ نقش مهمی دارد، کسی است که طبق منابع یونان باستان شهر شوش در ایلام را بنیان نهاده است. به همین دلیل هرودوت شهر شوش را شهر ممنون، فرزند تیتون، نام میبرد.
لدوبه یکی از ترانههای مطرح تالشی است که شاید کسی از دلیل شکل گیری این ترانه باخبر نباشد. داستان این ترانه شرح زندگی دو برادر به نامهای لدو و محمود و خواهرشان آشیر میباشد که لدو و ممود؛ دو برادر که در پهلوانی و جوانمردی در همه جا مشهور و دامدار بودند. یک روز هنگامی که لدو و ممود، دامها را جهت چرا برده بودند، گروهی راهزن و غارتگر به روایتی شاهسونها از نواحی خلخال به این سوی کوههای تالش هجوم آوردند و خواهرشان آشیر را حبس کردند و رَمِه و گله آنها را جلو انداخته و خواهرشان را نیز با خود بردند.
آشیر که میبیند کاری از دستش ساخته نیست موقع خروج از کلبه نی هفت بند لدو و ممود را بر میدارد و در مسیر آهنگهایی مینوازد که لدوبه و بخش مشابه آن به محمود به معروف است.
لدو و ممود که از دور صدای نی را میشنوند متوجه میشوند که باید اتفاق بدی رخ داده باشد و به همین خاطر با شتاب بر میگردند و با چوبدستیهای خود با غارتگران درگیر میشوند و آنها را فراری میدهند و اموال و اثاثیه خود را پس میگیرند.