نقد و بررسی فصل سریال دیدن

دیدن یک مجموعه تلویزیونی آنلاین در ژانر علمی–تخیلی درام به تهیه‌کنندگی و پخش اپل تی‌وی پلاس است.

این سریال با بازی جیسون موموآ در نقش اصلی همراه است. فیلم‌نامه مجموعه دیدن توسط استیون نایت نگاشته شده و به‌وسیله‌ی فرانسیس لارنس کارگردانی شده ‌است. فصل اول مجموعه از ۱ نوامبر ۲۰۱۹، به تعداد هشت قسمت پخش شد. تا کنون هشت قسمت از فصل دوم انتشار یافته ‌است.
در اوایل قرن ۲۱ کره زمین آلوده به ویروسی مرگ‌بار می‌شود و جمعیت انسان‌ها به زیر ۲ میلیون نفر کاهش می‌یابد؛ ۲ میلیون نفری که اگرچه زنده مانده‌اند ولی قدرت بینایی خود را از دست داده و کور شده‌اند. کوری به‌صورت موروثی به نسل‌های بعد انتقال پیدا می‌کند و چند قرن پس از این روی‌داد، انسان‌ها به زندگی قبیله‌ای بازگشته‌اند. جامعه‌ی نو تلاش می‌کند راه‌هایی برای زنده‌ماندن و شکار در حالت نابینایی پیدا کند. در این حال، همسر یک جنگ‌جوی کور به نام بابا واس، دوقلوهایی را به دنیا می‌آورد که توان بینایی دارند. بینایی جرمی است نابخشودنی که مرگ تاوان آن است و روشنایی فقط مخصوص خداست.
سریال See یکی از شایسته‌ترین سریال‌هایی می‌باشد که با هزینه‌ی خیلی زیاد پانزده میلیون دلار دارایی برای هر بخش ساخته شد.
این روز‌ها که رقابت شدید بین خدمت‌های پخش آنلاین فیلم و سریال، وجود دارد در این بین سرانجام اپل هم تصمیم گرفت که به رقابت با نتفلیکس و دیگر کانال‌های آنلاین پخش فیلم بپردازد. کمپانی اپل برای ورود بدین عرصه سپرده گذاری بسیار هنگفتی انجام داده تا بتواند بازار فیلم و سریال را تصاحب کند. با اعتنا به سوابق اپل بایستی ذکر کرد که دیگر شرکت‌ها بایستی از حضور اپل به وحشت بیفتند.
روایت سریال
قصه سریال در آینده شکل می‌گیرد. جایی که یک بیماری سبب ساز هلاکت انسان‌ها شده و آنان هم که باقی‌مانده‌اند مبتلا نابینایی شده‌اند. به همین دلیل انسان‌ها مدل معاش خویش را تغییر و تحول داده و به طور قبلیه‌ای زندگی می‌کنند تا بتوانند در مواجه با طبیعت، زنده بمانند. باباواس رهبر دهکده آلکنی است.
جنگ‌جویی حرفه‌ای که به جهت بضاعت و توان‌ فیزیکی و قابلیت و امکان رهبری‌اش آرزو یک دهکده است. البته وقتی که دوقلوهای باباواس متولد می‌شوند، مشخص می‌شود که نابینا نیستند و این زمینه بسیار خطرناک به شمار می‌رود. بابا حقیقی و واقعی نوپا‌های ماگرا، جرلامارل، به‌لطف جهشی ژنتیکی توان بصیرت را به‌دست آورده و توانسته است بخشی از علم گذشتگان را بیاموزد. فرزندان جرلامارل همانند خود او از قوه‌ی بصیرت (دیدن) برخوردار می‌باشند.
همین زمینه سبب می‌شود  مثل پدرشان تحت تعقیب نیروهای دولت محلی سلسله‌ی کین قرار بگیرند. باباواس مصمم است از همسر و فرزندانش تا پای جان نگهداری نماید، البته برملا شدن  اسرار به‌طور کلی مسیر زندگی وی را عوض می‌کند. درحال حاضر باباواس و خانواده‌اش ضمن جنگیدن برای زندگی‌شان، راهی سفری طولانی و خطرناک برای پیدا کردن واقعیت می‌شوند.
در آینده‌ای دیستوپی که در آن نوع بشر حس بینایی خود را از دست داده است، دو نوزاد از ماگرا متولد می‌شوند - تازه وارد قبیله آلکنی که نسل‌ها در
چشم انداز جنگلی سرسبز مستقر شده‌اند. پاریس - یکی از همراهان گذشته‌اش - به او کمک می‌کند. در همین حال، ملکه کین – فرمان‌روای شهر کانزوا و ارتش Witchfinder، به ژنرال جادوگر خود، Tamacti Jun، دستور داده است تا هر گونه به اصطلاح "جادوگر" را شکار کند - کسانی که مفهوم بینایی را ترویج می‌کنند یا دانش جراملار را گسترش می‌دهند، مردی با توانایی دیدن در شهرک آلکنی، رهبر قبیله بابا واوس - پدر خوانده نوزادان و شریک مغرا - روستا را برای نبرد آماده می‌کند. عضو قبیله گتر بکس با افشای مکان شهرک به Tamacti Jun به Alkenny خیانت می‌کند و همچنین به تولد نوزادان و شایعاتی مبنی بر این‌که پدر آن‌ها Jerlamarel افسانه‌ای است اشاره می‌کند. بابا واوس و الکنی برای دفاع از شهرک درگیر نبردی خونین می‌شوند و ارتش Witchfinder  عقب نشینی می‌کند. بابا واوس و پاریس با توجه به موقعیت مکانی آن‌ها و ارتشWitchfinder  در حال تعقیب، سرنخ‌های Jerlamarel را دنبال می‌کنند وAlkenny  را به پلی تازه کشف شده می‌رسانند که گذر قبیله را از دره فراهم می‌کند. بابا واوس با خراب کردن پل مانع از تعقیب کنندگان آن‌ها می‌شود. پس از روزهای طولانی سفر، آلکنی منطقه جدیدی برای ایجاد یک شهرک پیدا می‌کند.

آخرین مطالب
آمار بازدیدکنندگان سایت
1232223
امروز
دیروز
هفته جاری
هفته گذشته
ماه جاری
ماه گذشته
بازدید کل
47
730
777
1221950
13302
16017
1232223

آی‌پی شما: 3.149.251.155
امروز: دوشنبه، 10 ارديبهشت 1403