یکسد و هشتاد و هفتمین شماره هفته نامهی یک صفحه منتشر شد
در این شماره میخوانید:
تا اطلاع ثانوی
مدیرمسوول
روز هفدهم امرداد را در ایران به دلیل کشته شدن در شرایط جنگی و شهادت محمود صارمی در مزار شریف یکی از شهرهای افغانستان توسط نیروهای طالبان مورد حمایت القاعده و سپاه صحابه که این روزها بیشتر خاک افغانستان را در اختیار دارند؛ روز خبرنگار نامیدهاند.
در این مورد سالهای قبل هم نوشتهام و بسیاری در این مورد یادداشتها و تحلیلهای بسیاری منشتر کردهاند.
تا به امروز چند بار فکر کردم که چرا وارد این حرفه شدهام و شاید بهتر باشد مانند بسیاری دیگر که از این حرفه به عنوان سکوی پرش استفاده کردهاند و کلاً این حرفه را فراموش کردند و یا تنها به عنوان زنگ تفریح آن را انجام میدهند رها کنم و دنبال کار دیگری بروم.
البته هیچ کس از فردا خبر ندارد و چه بسا تا پایان عمر هم در همین حرفه باقی بمانم.
خبرنگار فردی است که با استفاده از منابع خبری، وظیفه تهیه گزارش مکتوب، صوتی و تصویری کامل و جامع و قابلپخش از یک واقعه را به عهده دارد.
خبرنگار برای تهیه اخبار روزنامه، رادیو یا تلویزیون از راه دور یا گاهی مکانی دوردست خبر تهیه میکند.
شورای فرهنگ عمومی در اولین سالگرد شهادت محمود صارمی هفدهم امرداد را روز خبرنگار نامید. در این روز هر ساله برای قدردانی و پاسداشت زحمات خبرنگاران برنامههایی تدارک دیده میشود.
شاید بتوان این تعریف را با اکمی غماض قبول کرد. و هرچند که در چارت کاری فعالین رسانهای تفاوتهای زیادی وجود دارد ولی در چنین مناسبتی مسوولین و گروهی از مردم به همه فعالین این حرفه تبریک میگویند. هر چند بدون همکاری همهی آنها این امر ناممکن است.
اما شرایط به شدت خسته کننده، نگران کننده و ناامید کننده است. همهی این موارد را در کنار موارد عمومی که همهی مردم تحمل میکنند باید به دشواریهای کار این حرفه افزود. و همانطور که در چند شماره قبل نوشته بودم اهالی مطبوعات در مثلث بی اعتمادی گرفتار هستند. یعنی وضعیت کار در مطبوعات که رسانههای مکتوب هستند به مراتب بدتر و سختتر است.
پیشنهاد ترک کار و تغییر شغل از طرف بعضی دوستان نیز گاه و بی گاه عنوان میشود. ولی نمی توان بدون درآمد زندگی کرد. پس تا اطلاع ثانوی همچنان روزنامه نگار هستم.