عصری با جلال آل احمد
جلال آل احمد پدرخوانده ادبیات ایران
جلال آل احمد زاده ۱۱ آذر ۱۳۰۲ تهران و درگذشته ۱۸ شهریور ۱۳۴۸، اَسالِم، گیلان روشنفکر، نویسنده، منتقد ادبی و مترجم ایرانی و همسر سیمین دانشور بود.
آل احمد در دههی ۱۳۴۰ به شهرت رسید و در جنبش روشنفکری و نویسندگی ایران تأثیر بسزایی گذاشت. نویسندگانی چون نادر ابراهیمی، غلامحسین ساعدی و منوچهر هزارخانی از او تأثیر گرفتند.
جلال آل احمد در ۱۱ آذر ۱۳۰۲ در خانوادهیی مذهبی در محلهی سیدنصرالدین شهر تهران به دنیا آمد. وی پسرعموی آیت الله سید محمود طالقانی بود. خانوادهی او اصالتاً اهل شهرستان طالقان و روستای اورازان بود. دوران کودکی و نوجوانی جلال در نوعی رفاه اشرافی روحانیت گذشت. پس از اتمام دوران دبستان، پدر جلال، سیداحمد طالقانی، به او اجازهی درسخواندن در دبیرستان را نداد اما او تسلیم خواست پدر نشد.
در ابتدای سال ۱۳۲۳ وارد حزب توده شد و تا انشعاب حزب توده، تمام مراحل تشکیلاتی ارتقا سمت را پشت سر گذاشت. پس از انشعاب به همراه خلیل ملکی و افراد باقیمانده از انشعاب به حزب زحمتکشان مظفر بقایی پیوست.
جلال آل احمد از علاقهمندان به ایده کیبوتص بود. وی مقالاتی را دربارهی سوسیالیزم دهقانی اسرائیل برای نشریهیی به نام ایرانیان نوشت و همچنین در سال ۱۳۴۱ در سفری به اسرائیل با همسرش سیمین دانشور، با این پدیده از نزدیک آشنا شد! این سفر معترضان فراوانی داشت که از آنجمله میتوان به آیت الله سید علی خامنهیی رهبر کنونی جمهوری اسلامی اشاره کرد که پیش از آن هم آثار آل احمد را خوانده بود اما بهگفته خودش «بیشتر به برکت مقاله ولایت اسرائیل» با او آشنا شد و در تماسی تلفنی با آل احمد، نسبت به سفر و مقاله «مریدانه» به وی اعتراض کرد.
جلال آل احمد وصیت کرده بود که جسد او را در اختیار اولین سالن تشریح دانشجویان قرار دهند ولی از آنجا که وصیت وی برابر شرع نبود، پیکر او در مسجد فیروزآبادی جنب بیمارستان فیروزآبادی شهر ری به امانت گذاشته شد تا بعدها آرامگاهی در شأن او ایجاد شود و این کار هیچگاه صورت نگرفت.
آرامگاه او در قسمت بالای شبستان مسجد فیروزآبادی در شهر ری واقع شدهاست. بر روی سنگ قبر کوچک و بدون نام او، تنها امضایش دیده میشود.