آوایی که جاودان شد
نگاهی به زندگی و کارنامهی هنری محمدرضا شجریان
محمدرضا شجریان، استاد موسیقی سنتی و ملقّب به خسرو آواز ایران، پس از یک دورهی طولانی دستوپنجه نرم کردن با سرطان، سرانجام پنجشنبه ۱۷ مهر ماه ۱۳۹۹ در بیمارستان جم تهران چشم از جهان فرو بست.
در اینجا نگاهی گذرا به زندگی و کارنامهی هنری این استاد برجستهی موسیقی سنتی و آواز ایران داریم.
محمدرضا شجریان در سال ۱۳۱۹ در شهر مشهد در خانوادهیی مذهبی متولد شد. پدرش قاری قرآن بود و صوت قرآن را از ۸ سالگی به محمدرضا که صدای خوشی داشت نیز آموخت.
شجریان در سال ۱۳۳۶ برای تحصیل وارد دانشسرای مقدماتی مشهد شد و دو سال بعد علاوه بر تلاوت قرآن، برای رادیو خراسان به اجرای آواز نیز پرداخت.
محمدرضا شجریان پس از دریافت دیپلم از دانشسرای عالی، به استخدام آموزش و پرورش درآمد و پس از چند سال تدریس در مدارس مشهد، از سال ۱۳۴۶ به تهران منتقل شد. وی نزد اسماعیل مهرتاش درس آواز آموخت و همزمان خوشنویسی و نوازندگی سنتور را نیز پی گرفت.
محمدرضا شجریان یا سیاوش بیدکانی؟
اولین اجرا و ضبط صدای شجریان در پاییز سال ۱۳۴۶ در قالب برنامهی «برگ سبز شماره ۲۱۶» از رادیو ایران پخش شد اما از آنجا که پدرش میخواست نام «شجریانها» با قرائت قرآن شناخته شود، وی خود را در برنامههای رادیویی «سیاوش بیدکانی» معرفی کرد.
سرانجام پدرش در سال ۱۳۵۰ به خوانندگی آواز سنتی با نام اصلی وی رضایت داد و محمدرضا شجریان با نام خود در رادیو و تلویزیون ملّی ایران حضور یافت.
او در سال ۱۳۵۰ با فرامرز پایور آشنا شد و نوازندگی سنتور را بههمراه ردیف آوازی «صبا» نزد وی آموخت. شجریان همزمان با هوشنگ ابتهاج، شاعر پرآوازه ایرانی، متخلص به «سایه» دیدار کرد و به واسطه او همکاری با برنامه «گلها» را در رادیو آغاز کرد.
محمدرضا شجریان در این مدت در رادیو با بزرگان موسیقی مانند احمد عبادی، حسن کسایی، جلیل شهناز، فرهنگ شریف و فرامرز پایور قطعات بسیاری را اجرا کرد.
شجریان آموزش سبک آوازی «طاهرزاده» را از سال ۱۳۵۱ نزد «نورعلی خان برومند» آغاز کرد و در سال ۱۳۵۲ نیز با عبدالله دوامی آشنا شد و ردیف آوازی وی را آموخت.
او در همان سال در کنار هنرمندان بینظیر موسیقی اصیل ایران نظیر محمدرضا لطفی، حسین علیزاده و پرویز مشکاتیان به عضویت «مرکز حفظ و اشاعه موسیقی» به سرپرستی داریوش صفوت در آمد.
انقلاب ایران، چاووشها و شجریان
پس از رویداد تلخ میدان ژاله، محمدرضا شجریان مانند بسیاری از همدورهایها رادیو ملی را ترک کرد. سپس همکاری با کانون «چاووش» را آغاز کرد، که محمدرضا لطفی آن را با حمایت هوشنگ ابتهاج بنیان گذاشته شده بود.
شجریان با کانون چاووش که اکثر اعضای آن از گروه شیدا و عارف بودند آثار بسیاری را خواند که بسیاری مضامینی انقلابی و ملّی داشتند. «شب نورد» یا (برادر نوجوونه) از چاووش ۲ و «سپیده یا ایران، ای سرای امید» و «ایرانی به سر کن خواب مستی» از چاووش۶، «همراه شو عزیز» و «ایران خورشیدی تابان دارد» از جمله این آثارند.
محمدرضا شجریان در سال ۹۰ در مصاحبه با امید لهبی، درباره محتوای انقلابی برخی از چاووشها گفت: «چاووشها آهنگهایی بودند که لطفی، مشکاتیان، علیزاده و دیگران میساختند و فضا، فضای سیاسی بود، که البته من خیلی روحیه سیاسی ندارم، روحیه مردمی و هنری دارم، ولی روحیه سیاسی ندارم.
سعی میکنم تا جایی که میشود خودم را از سیاست کنار بکشم و یک هنرمند باشم و برای روحیه مردم خودم را نگه دارم ولی در آن زمان شرایط ایجاب میکرد و از من میخواستند که همراه باشم و این سرودها را خواندم، البته پشیمان هم نیستم شرایط آن موقع این بود.»
ربّنای شجریان و ممنوعیت در صدا و سیمای جمهوری اسلامی
شجریان در سال ۱۳۵۸ نیایش ربنا و مناجات مثنوی افشاری (این دهان بستی دهانی باز شد) را به صورت بداهه و بدون تمرین خواند. نیایشی که پخش نشدن آن از تلویزیون جمهوری اسلامی ایران بعد از اعتراضات به نتیجه انتخابات سال ۸۸ با واکنشهای بسیاری همراه شد.
محمدرضا شجریان در سال ۱۳۹۰ گفت: «رادیو و تلویزیون فراگیرترین رسانه است و وقتی صدا از آنها پخش نشود ارتباط با مردم هم قطع میشود و من در طول این سی و دو سه سال ارتباطی با تلویزیون نداشتهام. اوایل، صدای من را پخش میکردند و من هم اعتراضاتی کردم. تصاویری روی صدای من میگذاشتند که اصلاً ارتباطی با موضوع نداشت. من هم اعتراض کردم و گفتم دیگر به شما اجازه نمیدهم که صدای من را پخش کنید، چون آنها هیچ نقشی در تهیه این برنامهها نداشتند و قاعدتاً باید موقعی دست به این کار بزنند که نقشی داشته باشند یا تهیه کننده راضی باشد. من راضی نبودم و دیدگاههای اجتماعیام با آنها همآهنگ نیست. این است که من هیچ وقت دوست ندارم صدایم از آن رسانه پخش شود؛ تا اینکه در این یکی دو سال اخیر من با جدیت دنبال کار را گرفتم و از آنها شکایت کردم که دیگر صدای من را پخش نکنند. فقط من «ربنا» را اجازه دادم، که آن ربنا را برای مردم خوانده بودم، در این یکی دو سال، دیگر آن را هم پخش نمیکنند، خوب نکنید، به خودتان لطمه میزنید. چون ربنا برای مردم بود و آن را دوست دارند و خودشان دارند و گوش میکنند. فعلاً اینطور است. چون من همراه نیستم با سیاست و حکومت و این چیزها، به همین دلیل خیلی دوست ندارند که من در صحنه باشم.»
سالهای آغازین فعالیت هنری شجریان با همکاری با آهنگسازانی نظیر فرامرز پایور، فرهاد فخرالدینی و علی تجویدی همراه بود.
دوستی و همکاری او با محمدرضا لطفی، آهنگساز و نوازنده تار، سبب به وجود آمدن آثار ماندگاری در موسیقی اصیل ایران شد که به ساز و آواز «راست پنجگاه» در جشن هنر شیراز و ساز و آواز «ابوعطا» در آلبوم «عشق داند» به عنوان نمونههایی شاخص این همکاری میتوان اشاره کرد.
وی در دهه ۶۰ و ۷۰ همکاری گستردهیی با پرویز مشکاتیان، نوازنده سنتور و آهنگساز داشت. «آستان جانان»، «بیداد»، «دود عود»، «سر عشق»، «نوا»، «دستان»، «جان عشاق» و «گنبد مینا» از جمله آلبومهایی است که با آهنگسازی مشکاتیان و خوانندگی شجریان منتشر شد.
پس از پایان همکاری با مشکاتیان، کنسرتهای مستقلی (بدون آهنگساز) با گروهی از نوازندگان مانند مرتضا عیان، جمشید عندلیبی و داریوش پیرنیاکان برگزار کرد که آلبومهای «آسمان عشق»، «پیام نسیم»، «سرو چمان»، «دل مجنون» و «یاد ایام» حاصل این همکاری بود.
وی در دهه ۷۰ خ مجدداً همکاری با محمدرضا لطفی را از سر گرفت که حاصل آن انتشار آلبومهای «چشمه نوش» و «معمای هستی» بود.
شجریان در سال ۱۳۷۷ آلبوم «شب، سکوت، کویر» را که بر اساس موسیقی مقامی خراسان است با آهنگسازی کیهان کلهر منتشر کرد که مورد استقبال مخاطبان موسیقی اصیل ایران قرار گرفت.
وی در همین دوره آثاری را نیز با گروه آوا خواند و آلبومهای «آهنگ وفا»، «آرام جان» و «رسوای دل» را منتشر کرد.
شجریان از سال ۱۳۷۹ همکاری با حسین علیزاده، نوازنده و آهنگساز و همچنين کیهان کلهر را آغاز کرد. آلبومهای«همنوا با بم»، «زمستان است»، «بی تو بسر نمیشود» و «فریاد»،«سرود مهر» و «ساز خاموش» از جمله آثاری هستند که از این همکاری به وجود آمدند.
کنسرت بم از تأثیرگذارترین لحظات این همکاری بود. محمدرضا شجریان، حسین علیزاده، کیهان کلهر و همایون شجریان کنسرتی را به نام «همنوا با بم» برای کمک به زلزلهزدگان بم اجرا کردند که با استقبال فراوانی روبهرو شد.
آخرین همکاری شجریان با این گروه به کنسرتی در سال ۱۳۸۴ باز میگردد که انتشار آلبومهای «ساز خاموش» و «سرود مهر» را در پی داشت.
محمدرضا شجریان در سال ۸۷ به افتخار جلیل شهناز، نوازنده پرآوازه تار، گروه شهناز را با همکاری مجید درخشانی و با حضور نوازندگان جوان بنیان گذاشت که آلبومهای «رندان مست» و «مرغ خوشخوان» را با این گروه منتشر کرد.
محبوبیت شجریان؛ خسروی آواز ایران، صدای خس و خاشاک
محبوبیت محمدرضا شجریان در میان مردم ایران امری انکار ناشدنی است. صدای او سالها با رویدادهای مختلف جامعه همراه بوده است. از «مرغ سحر» تا «همراه شو عزیز» و نهایتاً «تفنگت را زمین بگذار»، شجریان همواره خود را همراه مردم خوانده است و معتقد بود که این همراهی را نمیتواند سیاسی خواند.
وی گفته بود: ««دیدگاه سیاسی یک هنرمند با فعالیت سیاسی فرق میکند. من از اینکه وارد حزبی بشوم و فعالیت سیاسی کنم پرهیز دارم. من با مردم زندگی میکنم ولی در طول این سی سال طوری شده است که سیاست را وارد میکنند، سیاست به تمام ارکان زندگی مردم ما تجاوز کرده است. هرکاری بکنید به آن انگ سیاسی میزنند. مثلاً نانوا میگوید آرد گران است میگویند تو داری حرف سیاسی میزنی. سیاست به همهی ارکان مملکت ما نفوذ کرده است و به همه جا تجاوز کرده است، مثل یک سونامی همه جا را گرفته است، هر کاری کنیم انگ سیاسی میزنند. حق نداریم حرف بزنیم، حق نداریم قضاوت کنیم، حق نداریم اعتراضی کنیم یا نظر دهیم. این را باید درمان کرد، یعنی سیاست باید به جای خود بازگردد و عقب نشینی کند تا شهر بتواند زندگی کند.»
پس از رویدادهای انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ در ایران، محمدرضا شجریان از صدا و سیما خواست تا از پخش آثارش خودداری کند. وی گفته بود که «سرودهایی که خوانده به ویژه سرود ایران، ای سرای امید متعلق به سالهای ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸ بوده و هیچ ارتباطی با شرایط کنونی ندارد.»
شجریان در واکنش به خس و خاشاک خواندن معترضان توسط محمود احمدینژاد در مصاحبه با شبکه بیبیسی خود را «صدای خس و خاشاک» خواند و گفت: «در شرایطی که مردم در بهت و حیرت هستند و به گفته آقای احمدینژاد، خس و خاشاک به حرکت درآمدهاند، صدای من در صدا و سیما جایی ندارد. صدای من صدای خس و خاشاک است و همیشه هم برای خس و خاشاک خواهد بود.»
او همچنين تک آهنگی را با نام «تفنگت را زمین بگذار» خواند که شعر آن از فریدون مشیری و تنظیم آهنگ با مجید درخشانی بود.
وی که در سالهای پس از انقلاب در آهنگ شب نورد خوانده بود: «تفنگم را بده تا ره بجویم»، بر اهمیت شرایط جامعه در آثار هنرمند و لزوم همراهی با مردم تأکید کرد و گفت: «بعد از نزدیک به شصت و هشت سال سن، در آن زمان، شرایطی در جامعهام دیدم که گفتم: تفنگت را زمین بگذار.»
شجریان در ادامه درباره علت محبوبیت خود در میان مردم گفت: «موسیقی باعث آشنایی است اما تنها علت نیست. توسط موسیقی با مردم ارتباط برقرار میشود و مردم آدم را می شناسند، بعد رفتار و گفتار و کردار هم در اینجا خواهد آمد. یکی از هنرمندان ما که صدای خوبی داشت و خوب میخواند و شهرت خوبی داشت، یک اشتباه اجتماعی کرد که به نظرم از سر سادگی و ندانم کاریاش بود، یک دفعه مردم او را کنار گذاشتند. پس این موسیقی نیست.
این رفتار و کردار و گفتار است. به همین دلیل هنرمندان در رفتار و کردار و گفتار باید خیلی دقت کنند. جامعه آگاه است، وجدان جامعه بیدار است، جامعه مو را از ماست میکشد. کوچکترین اشتباهی زیر پروژکتور جامعه قرار میگیرد. نمیتوانید اشتباه کنید. جامعه کوچکترین اشتباه و ریاکاری را بزرگ میکند و دروغگویی و اشتباه را نشان میدهد. من سعی کردم اشتباه نکنم و با مردم باشم، چون موسیقی را برای مردم ارائه میکنم، نه برای وزیر و برای وکیل و برای رییس جمهور، آنها هم اگر جزء مردم باشند گوش میکنند ولی موسیقی برای مردم است، برای انسانها. باید انسانها را در اولویت قرار داد و موسیقی را برای آنها ارائه کرد. موسیقی برای انسانیت است.»
شاگردان و جایگاه صدای زنان در موسیقی سنتی
بسیاری از خوانندگان معروف موسیقی سنتی ایران به صورت کامل و یا با گذراندن دورههایی نزد محمدرضا شجریان تعلیم دیدهاند که از جمله آنان میتوان به ایرج بسطامی، محسن کرامتی، حسامالدین سراج، مظفر شفیعی، حمیدرضا نوربخش و علی جهاندار و از میان جوانان به مجتبا عسگری، ملیحه مرادی، پارسا حسندخت، علیرضا شاهمحمدی، مهدی امامی و سولماز بدری اشاره کرد که راه و منش او را در موسیقی و آواز ادامه دادند.
وی در سال ۱۳۹۰ درباره آموزش خوانندگان جوان به یورونیوز فارسی گفته بود: «به طور خیلی خصوصی چند هنرجو دارم که در سطح خیلی حرفهیی کار میکنند. سی و چند خانم و سی و چند آقا. خانمها خوب ظاهر شدهاند. سالها کار کرده بودند و دیدم که راه به جایی نمیبرند و من باید آنها را راهنمایی کنم و هنر خوانندگی را یاد دهم که از صدا چطور استفاده کنند و اشکالات را بر طرف کنم. خوشبختانه استعداد دارند. آنها به دفتر من میآیند و به همه به صورت افتخاری آموزش دادهام و هیچ وقت از این راه درآمدی برای خودم قائل نبودم، برای اینکه این هنر باقی بماند.»
شاگردان محمدرضا شجریان به مناسبت تولد خسوری آواز ایران میخوانند
شجریان صدای زنان را بخشی مهم از موسیقی سنتی خوانده بود و درباره حذف صدای زنان پس از انقلاب افزوده بود: «این هزینه خیلی بالاست. درست بخشی از موسیقی ما نیست. (حذف شده است) بخشی از صدای موسیقی ما نیست. مانند این ساز که چهار سیم دارد و سیم اول را برداریم. این صدا را میخواهیم، این صدای زن است.»
بیماری و غیبت چند ساله شجریان
شجریان در نوروز ۱۳۹۵ با انتشار پیام ویدئویی به مناسبت تبریک سال نو، از ابتلای خود به بیماری خبر داد.
او که با موهایی کوتاه در این پیام تصویری حاضر شده بود خطاب به هوادارن خود گفت: «خود من هم با یک میهمان ۱۵ سالهیی سالهاست که آشنا هستم و دوست شدیم با همدیگر و الآن هم من به خاطر همان اینجا ایستادهام و طبق دستور ایشان موهای سرم را هم کوتاه کردم و بچهی حرفگوش کنی شدم و چند وقت دیگر هم در اینجا هستم، چون آرامش خوبی دارم و خیلی راحتم اینجا، برای اینکه با این میهمان بتوانیم به تفاهم برسیم انشاءالله. به تفاهم که رسیدیم، راه میافتم میآیم به سراغ شما هممیهنان عزیزم و کارهای هنریام را دنبال خواهم کرد.»
از آن زمان تا پایان عمر، این استاد آواز و خواننده محبوب موسیقی سنتی از صحنه اجرا و دیدگان هوادارن خود دور ماند. همایون شجریان دی ماه سال ۹۶ درباره وضعیت سلامتی پدرش گفته بود: «سال گذشته و به دلیل بیماری که پدر دچارش بودند، مجبور شدند که پرتو درمانی را در ناحیه سر داشته باشند که این باعث میشود بافتهای سالم هم آسیب ببیند. پرتو درمانی ضمن اینکه مریضی را کنترل مینماید موجب یکسری اشکالات میشود.»
همایون شجریان در پایان به هوشیاری محمدرضا شجریان در عین بیماری اشاره کرده و گفته بود: «حضور ایشان و وجود ایشان برای ما نعمت است و هنوز ایشان مثل همیشه هوشیاریهای خاص خودشان را دارند و گاهی اوقات سوالاتی از من میکنند که با خودم میگویم بابا چطور اینها را هنوز به خاطر دارند.»