آیا روحانی اولین رییس جمهور تک دورهیی خواهد بود؟!
جعفر محمدی / عصر ایران
جریان مخالف روحانی که از نیمۀ سال 92، قدرت قوۀ مجریه را از دست داده است، از همان روز نخست، هدف خود را تعریف کرد: "تبدیل حسن روحانی به اولین رییس جمهور یک دورهیی ایران."
برای آنها بسیار سخت است که 4 سال دیگر را بیرون از دولت بمانند و چشم به انتخابات سال 1400 بدوزند؛ آنها دولت را میخواهند، هر چه زودتر و در سال 1396.
روحانی برای حضور و پیروزی در انتخابات، کار سختی را پیشِرو دارد و واقعاً نمیتوان گفت که او نیز همانند رؤسای جمهور قبلی و به سنت مألوف، برای بار دوم رییس جمهور خواهد شد یا خیر؟
روحانی در انتخابات آتی چند چالش جدی پیشِرو دارد:
4 چالش روحانی در انتخابات ریاست جمهوری
1- روحانی، برنامههای دولتش را بر اساس یک اولویت بندی منطقی پیش میبرد. او و تیمش میدانند که گره عمدهی اقتصاد کشور در شرایط حاضر، تحریمهایی هستند که به دلیل برنامهی هستهیی ایران، به طور ظالمانه وضع شدهاند. بنابراین، او بلافاصله بعد از به دست گرفتن قدرت، بدون فوت وقت، مذاکرات هستهیی را دنبال کرد و با برجام، به فرجام رساند. تا ایران، اولین کشوری در جهان باشد که بدون آن که مصوبات شورای امنیت را اجرا کرده باشد، صرفاً با مذاکره، آنها را باطل کرده است.
البته نظام، به دولت اجازه داده بود صرفاً در چارچوب برنامهی هستهیی مذاکره کند و لذا تحریمهایی که از سالهای اول انقلاب علیه ایران وضع شده بود، همچنان باقی است چرا که دولت اجازه نداشت دربارهی آنها که ناظر به مباحث حقوق بشر و برنامههای تسلیحاتی ایران است، گفتوگویی انجام دهد.
اینک، روند لغو تحریمهای هستهیی آغاز شده است و قاعدتاً تکمیل این پروسه و عادی شدن وضعیت، بسیار زمانبر است (از زمان سقوط صدام تا لغو تحریمهای سازمان ملل 10 سال طول کشید.) این وضعیت کاملاً هم طبیعی است زیرا "از بین بردن"، به لحظهیی است و "ساختن"، به "سالیان": چه انهدام و بازسازی یک خانه و چه تخریب اقتصاد یک کشور و سپس بازسازی آن.
مشکل روحانی این است که نمیتوان در اقتصاد "معجزه" کرد و تمام آثار مخرب تحریمها و سوء مدیریتهای گذشته را در کوتاه مدت رفع و رجوع نمود.
بنابراین، رسیدن آثار لغو تدریجی تحریمها به سفرهی مردم، زمانبر است. اقشار آگاه جامعه، این نکته را میدانند ولی بسیاری از مردم به ویژه در طبقات کم درآمد، واقف بر این ظرایف نیستند و تصور میکنند که معنای لغو تحریمها، ارزانی و فراوانی فوری است(!) کما اینکه بعد از توافق هستهیی، برخی در جشن خیابانی، در یک دست اسکناس یک دلاری و در دست دیگر، اسکناس هزار تومانی داشتند، بدین معنا که با این توافق هر دلار، هزار تومان خواهد شد!
این واقعیت که "بازسازی اقتصاد ایران پروسهیی زمانبر است"، دستآویز خوبی برای جریان مخالف روحانی است تا بتوانند با عوام فریبی، تمام آنچه روحانی برای اقتصاد ایران به عنوان کارهای زیربنایی انجام داده است را بیهوده جلوه دهند و به مردم القا کنند که روحانی کاری برای معیشت مردم انجام نداده است.
2- جریان مخالف روحانی نشان داده است که استاد عملیات پوپولیستی است. لذا در برابر روحانی که از عملکرد اقتصادیاش به استناد اقدامات زیربنایی و ماندگاری مانند لغو تحریمها، افزایش سهم ایران در میدانهای مشترک نفتی و گازی، گشایش مجدد سوییفت، آغاز حرکت سرمایه گذاران به ایران و ... دفاع خواهد کرد، پوپولیستها میتوانند با شعارهای هیجانی و وعدههایی مانند افزایش مبلغ یارانهها و نظایر این، طبقات محروم و نیز ناآشنایان به مباحث جدی اقتصادی را جذب خود کنند.
خوب یادمان هست که احمدی نژاد وقتی آغاز اجرای طرح یارانهی نقدی را اعلام میکرد، چگونه برای مردم در تلویزیون عددسازی کرد و گفت: که اگر 20 هزار تومان از مبلغ یارانهی کودکان تان را پس انداز کنید، بعد از 15 سال، 50 الا 100 میلیون تومان، پول خواهید داشت و بسیاری حتا یک محاسبه هم نکردند که ببینند چه دروغ بزرگی به آنها گفته میشود.
تقابل روحانی و پوپولیستها در انتخابات، تکرار ماجرای معروف "نقش مار و نوشتهی مار" خواهد بود. نقاش مار، امیدوار به جهالت مردم خواهد بود و نویسندهی مار، دلبستهی سوادشان.
3- مخالفان افراطگرای دولت روحانی - و نه رقبای کلاسیک که اصولگرایان اصیل و سنتی هستند - در "دروغبافی و عملیات روانی منطبق بر آن"، استاد تمام عیارند. آنها نه "یک کلاغ چهل کلاغ" نمیکنند، که "صفرکلاغ چهل کلاغ" میکنند و بر اساس دروغهای خود ساخته، تحلیل، تفسیر، مصاحبه و گزارش میسازند و به مدد رسانههای گستردهیی که در اختیار دارند، سعی میکنند، افکار عمومی را تحت تأثیر خود قرار دهند.
تقابل با حجم عظیم عملیات روانی که احتمالاً با بزرگترین نوع آن در ماههای منتهی به انتخابات آتی مواجه خواهیم شد، کار را بر روحانی و تیمش سخت خواهد کرد به ویژه آنکه طرف مقابل، پایبند اخلاقیات هم نیست.
4- چالش جدی دیگر روحانی، افزایش کارشکنیها در سال آخر ریاست جمهوری اوست تا چهرهیی ناکارآمد از دولت او نزد افکار عمومی ترسیم کنند و آرایش را بشکنند. این وضعیت وقتی جدیتر جلوه میکند که بدانیم بسیاری از نهادهای قدرت، از ریاست جمهوری روحانی رضایت ندارند و آرزومند آنند که فردی مانند سعید جلیلی، عنوان ریاست جمهوری اسلامی ایران را داشته باشد. یک ایران تحت تحریم با ریاست جمهوری جلیلی، برای آنها بسیار خوشایندتر از یک ایران رو به رشد با ریاست جمهوری روحانی است.