عراق در آستانۀ فروپاشی
بهادر میرحسینی
هر کشور و جامعهیی از مردمانی تشکیل شده است که در علم سیاست به جمع آن ملت گفته میشود. در ادبیات سیاسی برخی ایدوئولوژیها نیز این ملت را ملل و یا خلقها نیز مینامند. به طور مثال اتحاد جماهیر شوروی تا حدودی مصداق این امر بود.
اما آنچه که مورد قبول فعالین سیاسی است همان واژۀ ملت است که به جمع مردم یک کشور با حدود سیاسی مشخص و پذیرفته شده اطلاق میشود.
زمانی که این مردم حس همبستگی نداشته باشند میتواند تمامیت ارضی کشور مذبور از پی از هم پاشیدن همبستگی ملی به خطر میافتد و چه بسا
کشوری دچار تجزیه و فروپاشی شود مانند سودان، سومالی و یا کشورهایی که در آستانۀ تجزیه و حتا فروپاشی قرار دارند. مانند گرجستان، عراق، سوریه، یمن و . . . . که یا بر اثر نخبگان سیاسی خود از این محلکه و بحران پیروز بیرون میآیند و یا دچار هرج و مرج، آنارشی و تجزیه میشوند.
طبق قانون اساسی جدید کشور عراق کردها علاوه بر حق داشتن منطقۀ خود مختار تحت نام اقلیم کردستان عراق و داشتن ریاست و پارلمان محلی علاوه بر نماینده در مجلس ملی عراق، در صورت برآورده نشدن خواستهها و مطالبات قانونی این اقلیم و مردمانش میتوانند اعلام برگزاری همه پرسی برای اعلام استقلال و تشکیل کشور مستقل کردستان را داشته باشند.
سقوط صدام، حضور نیروهای ائتلاف و پیدا شدن گروههای مسلح وابسته و یا مستقل از احزاب رسمی و ظهور داعش، کمبود نقدینگی، کاهش بهای نفت و . . . . سبب شد تا کردها با توسل به نیروهای مسلح خود که با نام پیشمرگه شناخته میشوند هم به طور مستقل و هم به صورت هماهنگ با نیروهای نظامی عراق و نیروهای بسیج مردمی عراق که با نام حشد الشعبی و منشکل از شیعیان و اهل سنت تشکیل شده است با نیروهای داعش وارد جنگ شوند.
این امر سبب شد تا حدود مرزهای اقلیم کردستان به سمت جنوب گسترش یابد و بخشهایی از عراق که عمدتاً کردنشین هستند تحت کنترل اقلیم کردستان قرار گیرد.
قطع سهم 17 درسدی دولت خودگردان اقلیم از فروش نفت از سوی دولت بغداد که از زمان دولت قبل یعنی نور مالکی شروع شده بود در زمان حیدر العبادی نیز ادامه یافت و سبب شد که نیروها و کارمندان تحت امر اقلیم کردستان نزدیک به دو سال از دریافت حقوق و دستمُزد محروم شوند. و این امر به تنش موجود میان اربیل و بغداد بیفزاید. بحران مالی و فساد موجود در دولت اقلیم نیز نارضایتی داخلی را افزایش داده است. این امر افزون بر دیگر موارد ذکر شده سبب شد تا مسعود بارزانی رییس دولت اقلیم با وجود پایان یافتن دورۀ ریاستش به چند دلیل عمده از جمله درگیری با داعش، منفعل شدن پارلمان محلی و آماده سازی شرایط برای برگزاری رفراندوم استقلال بر کرسی ریاست باقی بماند و وعدۀ خروج از قدرت پس از برگزاری رفراندوم را اعلام کند.
رفراندومی که با وجود تمایل اکثریت احزاب و شخصیتهای سیاسی کرد عراق نه در اصل بلکه در فرع از جمله زمان و نوع برگزاری بیشتر از دیگر اقشار،
احزاب و شخصیتهای عراقی غیرکرد مورد اعتراض قرار گیرد.
این امر سبب شده است که گمانه زنیهایی در مورد اعلام استقلال و تجزیه توسط اهل سنت نیز صورت گیرد.
از دلایل این گمانه زنی نیز تغییر ترکیب جمعیتی عراق پس از جدایی کردستان به نفع شیعیان عنوان شده که سبب شده اهل سنت نگرانیهایی در مورد تقسیم قدرت در آیندۀ عراق پیدا کنند. از جمله اتهام جدایی و یا اعلام خود مختاری استان نینوا.
در حقیقت احزاب و اشخاص سیاسی عراق آنقدر درگیر داعش، تقسیم قدرت و کشمکش درونی شدهاند که تمامیت ارضی عراق دیگر اولویت بسیاری از آنها نباشد.
این امر میتواند سه گزینه را پیش روی عراق، عراقیها و دولت مرکزی قرار دهد.
نخست اعلام مخالفت و به رسمیت نشناختن کشور مستقل کردستان پس از اعلام نتایج همه پرسی که میتواند به جنگ داخلی و تبدیل عراق به یک سوریه دیگر شود.
دوم پذیرفتن کردستان مستقل از سوی دولت مرکزی و بهره برداری سنیها برای تشکیل استانهای خودمختار و تبدیل عراق به یک کشور فدرال با آیندهیی مبهم فراهم کند.
سوم پذیرفتن کردستان مستقل و سوء استفادۀ سنیها از این امر برای تجزیه و یا برگزاری رفراندوم برای اعلام استقلال و تشکیل عراق سنی نشین.
هر سه این موارد میتواند علاوه بر درگیریهای داخلی و کشمکشهای قومیتی و اعتقادی به جابهجایی جمعیت در سراسر عراق به صورت گسترده بینجامد. تا ترکیب کشورهای جدید تغییر و به سود اکثریت سوق داده شود.
این امر تا آنجا پیش رفته که برخی از تغییر مرزهای قرارداد سایس – پیکو و جعلی بودن تشکیل کشور عراق صحبت کنند.
حتا چشم طمع دولت فعلی ترکیه را نیز علاوه بر نگرانی وضعیت و تقابل آنها با کردهای این کشور برانگیخته است، که میتواند موجب درگیری تمام عیار دیار بکر و آنکارا شود. تا آنجا که کردهای پ. ک. ک نیز به دولت ترکیه اعلام جنگ تمام عیار دادهاند.
تشکیل کشورهای جدیدی از دل کشور عراق با ذخایر گستردۀ انرژی به ویژه نفت که خود میتواند از دلایل اصلی دخالتهای خارجی، داخلی، منطقهیی، فرامنطقهیی و مرزی شود. و به دلیل اهمیت منطقۀ خاورمیانه و واسطه قرار گرفتن عراق و یا کشورهای آینده موجب منازعات دیگر کشورهای خاورمیانه نیز بشود. و به قولی استخوانی میان زخم باقی بماند. و منازعه و تنشهای قدیمی و کهنه را به درگیری جدید تبدیل کند.
کشورهای کردستان و عراق سنی که بیشتر سمت غرب قرار میگیرد و به آبهای آزاد راه ندارد و تنها عراق شرقی و شیعه میتواند با آسودگی بیشتر به تبادل و تعامل با جهان بیرون بپردازد.
این امر سبب میشود تا این کشورها و یا دولتها برای دسترِسی به جامعۀ بین المللی با کشورهای همسایه نزدیکی و یا خصومت بیشتری پیدا کنند.
به طور مثال کردستان با وجود محکوم کردن چند عملیات انتحاری در ترکیه در واقع دل در گرو همبستگی کردها اما زیر پرچم اربیل دارد و مرکز حزب پ. ک. ک کوههای قندیل در اقلیم کردستان قرار دارد.
این امر میتواند علاوه بر درگیری و تنش با دولت آنکارا جدای از اینکه حزب عدالت و توسعه در قدرت باشد یا نباشد به درگیریهای نظامی پراکنده یا اختلافات مرزی مانند خصومت میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان و جنگ تمام عیار تبدیل شود.
از طرف دیگر گرایش بیشتر کردها به کشور ایران به دلایل گوناگون از جمله امنیت حمل و نقل نزدیکی به آبهای آزاد، تامین نیازهای اولیه و ثانویه از طریق تولیدات و بازارهای ایران و جذابیت گردشگری و حس ملی گرایی ملت ایران که ضعف قاجار و دخالتهای عثمانی سبب جدایی این بخش از کشور شده است، رقابت میان ایران و ترکیه و در سطح بالاتر روسیه و آمریکا شود.
زیرا کردها بیشتر در طول تاریخ سیاسی به گرایشهای چپ تمایل بیشتری نشان دادهاند.
از طرف دیگر عراق سنی نشین نیز سبب حضور گستردهتر کشورهای منطقه مانند عربستان سعودی، قطر، مصر و یا فرا منطقهیی مانند اتحادیۀ اروپا و آمریکا شود. زیرا گرایش اعراب نفت خیز به غرب بیشتر از شرق بوده است.
نخست اینکه روسها سبب سرنگونی برخی پادشاهیهای موروثی در خاورمیانه از جمله مصر و عراق شدند.
دوم درگیری و رقابت شدید میان اعراب خاورمیانه و شمال آفریقا با ایران از سدههای گذشته تا به امروز، با وجود دوستیهای دیرین میان پادشاهان ایران با عراق و یا ایران با مصر.
و یا دوستی دولتهای پهلوی با کسانی چون انور سادات رییس جمهور مقتول مصر که منجر به صلح کمپ دیوید و بازپس گیری بخش بزرگی از صحرای سینا از اسراییل شد.
سوم حمایتهای بی دریغ کشورهای غربی مانند فرانسه، انگلیس و آمریکا در تجزیۀ عثمانی، استقلال و تثبیت کشورهایی مانند مصر، عربستان، سوریه،
عراق، اردن و ...
چهارم اوج گیری درگیریهای فرقهیی در عراق به ویژه میان شیعیان و اهل سنت که سبب سوء ظن مردم عراق به گروهی از روستاییان مناطق سنی نشین در همکاری با داعش شده است.
از طرف دیگر ترکها و ترکمانهای عراق بیشتر پیرو مذهب شیعه هستند. یعنی از لحاظ قومیتی به آنکارا و از لحاظ اعتقادی به تهران و بغداد گرایش دارند.
اما مناطقی که این قومیت بیشتر سکونت دارند حایلی است میان عربهای سنی و کردها.
اما با مناطق عرب نشین شیعه قرابت ندارد. این امر خود میتواند سبب بروز اختلافهای بیشتر و رقابتهای گستردۀ تهران - آنکارا - بغداد شود.
مانند آنچه که تا پیش از یورش داعش و عقب نشینی پیشمرگههای اقلیم از شنگال وجود داشت.
یعنی علاوه بر هم زیستی مسالمت آمیز چندین سده میان کردهای ایزدی، شیعه و سنی اعراب این منطقه نیز در کنار کردها به عنوان بخشی از ملت عراق زندگی میکردند. اما پس از بازپس گیری شنگال توسط پیشمرگههای آموزش دیده توسط اعضای پ. ک. ک و حتا حضور پر رنگ پ. ک. ک در شنگال با سنیها و از لحاظ سیاسی از اربیل دلخوری دارند.
این اختلافات علاوه بر جنگ قومیتی میتواند سبب درگیریهای داخلی میان احزاب عمدۀ کرد مانند دهۀ 90 شود که میان پارتی و بکیتی یعنی هواداران بارزانی و طالبانی رخ داد. که گرایش بارزانی طالبانی به تهران بغداد در این امر بی تاثیر نبود. مانند آنچه که در شرق اوکراین و یا شمال گرجستان روی داد.
یعنی در شرق اوکراین از زمان اتحاد جماهیر شوروی شمار زیادی از روسها در یک جابهجایی برنامه ریزی شده با اوکراینیها جایگزین شدند. و امروز سبب شده تا در جنوب غربی روسیه بیش از دو میلیون نفر اوکراینی تبار و در شرق اوکراین نیز بیش از چهار میلیون روس تبار زندگی کند. که خود علاوه بر یک تهدید و تحدید بالقوه چند سالی است که به یک تهدید بالفعل نیز تبدیل شده است و یا حضور روس تبارهای ایرانی الاصل اوستیا در گرجستان.
در عین حال اقلیم کردستان مدتها پناهگاه گروه پژاک نیز بوده است. گروهی که به ادعای خود شاخۀ ایرانی پ. ک. ک است و از سوی دولت تهران یک گروه تروریستی شمرده میشود.
اما از آنجا که خط نوشتاری کردی اقلیم با حروف فارسی است و زبان فارسی به صورت گسترده توسط مقامات و مردم اقلیم تکلم میشود. دست بالا را در اختیار دولت تهران میگذارد تا دولت آنکارا. این امر تا آنجا است که ملا مصطفا بارزانی گفته بود" هر جا که یک کرد است آنجا ایران است." رقابت میان تهران، آنکارا و بالطبع بغداد - آنکارا را نیز به شدت افزایش میدهد.
این امر نیز نباید فراموش شود که پیشمرگههای ایرانی نیز به صورت محسوس در جنگ با داعش حضور دارند و تا به امروز شمار قابل توجهی نیز تلفات
دادهاند. در نهایت این درگیریها میتواند عراق را به یک لبنان دیگر نیز تبدیل کند که با وجود جنگ داخلی میان گروههای مختلف لبنانی، لبنان تجزیه نشد اما امروزه دولتهای بیروت را ناکارآمد کرده است.