امیدوارم که جامعهی هنری، جامعهیی بشود که بدون آموزش کار نکند
در گفتوگوی اختصاصی با بابک دقیقی مدرس و کارگردان تآتر عنوان شد:
امیدوارم که جامعهی هنری، جامعهیی بشود که بدون آموزش کار نکند
روزی که میخواستید وارد عرصهی هنر بشوید، با توجه به این که برخی جامعهی کرمان را یک جامعهی سنتی میدانند، نگاه خانوادهی شما چگونه بود؟
من چون حدود 10 سال است که در کرمان تآتر کار کردهام و به واسطهی نوع اجراهایی که داشتهام و واکنش مخاطبان را به صورت ملموس درک کردهام چندان به این مسئله اعتقادی ندارم، که جامعهی کرمان سنتی است و فکر میکنم جامعهی کرمان در عین حال که وابستهگیهای سنتی دارد اما گرایشهای تحول در لایههای مختلف اجتماعی آن زیاد است.
به نظر من خانوادهها هم اگر هم مسالهیی دارند به واسطهی مشکل داشتن با خود مقولهی هنر نیست. بلکه به خاطر آیندهی اقتصادی آن است. البته بعضی خانوادهها هم به خاطر نوع دیدگاههای فرهنگی که دارند فرزندان خود را از حضور در این محافل منع میکنند. خانوادهی من هم ابتدا با تردید به این موضوع نگاه کردند. . اما بعدن ازحساسیتها کاسته شد.
با توجه به این که میگویید جامعهی کرمان ظرفیت پذیرش کارهای نو را دارد و مردم از این حرفه استقبال میکنند، فکر میکنید دلیل این که این هنر در کرمان رشد و نمو پیدا نمیکند چیست؟
در سه دههی اخیر جامعه با وضعیتهای گوناگونی روبهرو شد انقلاب، جنگ و دوران بازسازی را داشتیم و متاثر از این شرایط بودهایم. یعنی اولویتهای اجتماعی چیزهای دیگری بوده و بعد از جنگ به خاطر فضای بازسازی حاکم آن زمان، مسایل هنری اولویت نداشته و بعد از آن هم یک سری اهمال کاریها هم در دورههای مختلف در حوزهی مدیریت فرهنگی شده؛ که میتوانستند خیلی بهتر عمل کنند. این واقعیتی است که دیده نشده و باعث شده ما در یک جریان پیوستهی فرهنگی - هنری قرار نگیریم و مردم نتوانند با پیکرهی هنری ارتباط برقرار کنند چون شرایطش فراهم نشده.
این یک بخش مساله است. بخش دیگر، مشکلاتی است که خود کرمان دارد. شاید هیچ کدام از شهرهای دیگر ایران این مشکلات را نداشته باشند. ما با زلزله، خشکسالی و سایر مسایل پیچیدهی اقلیمی روبهرو هستیم به نظر میرسد هنرهای نمایشی در حوزهی هنری و انجمن هنرهای نمایشی کانون هنر، صرفن به مقولهی تآتر میپردازد و بقیهی هنرهای نمایشی دیده نمیشود. فکر میکنید دلیل آن چیست؟
ما نیرو نداریم. همان طور که میدانید هنرهای نمایشی شامل تعزیه، پرده خوانی، نمایشهای قهوهخانهیی میباشد، شاید در یک دورهیی دو تا سیاه باز خوب و در دورهیی دیگر، نَقال خوب داشتهایم اما این تداوم پیدا نکرده و حتا نقالی که یکی از اشکال نمایش مردمی است جامعه رغبتی مانند گذشته به آن ندارد من فکر میکنم وظیفهی مسئولین این است که از میراث فرهنگی در حیطهی نمایش ایرانی حمایت کنند. تاکید میکنم حمایت کنند نه حقنه. . . ما هم نمایشهای ملی و بومیمان مثل تعزیه و نقالی را باید حمایت کنیم و آن را نگه داریم گرچه مخاطب فراگیر نداشته باشد. ما در قهوه خانههایمان شاهنامه خوانی و سخنوری داشتیم که در حال حاضر از بین رفته و فقط در تهران در بعضی قهوه خانهها اجرا میشود. در مجموع بعضی هنرها دارند شکل موزهیی پیدا میکند به این دلیل که نتوانستند خودشان را به روز کنند.
به نظر شما، دلیل این که مردم به این طور مسایل رغبت نمیکنند، صرفن به خاطر این است که مسئولین تغییر نمیکنند و یا سلیقهی مردم ایران، ظرف چند دههی اخیر به کلی تغییر کرده؟
سلیقهها خیلی تغییر کرده. این یک واقعیت است. نو نشدن، به روز نشدن و خیلی پارامترهای دیگر باعث فاصله گرفتن مردم از هنر میشود. به طور مثال در تعزیه اکثریت مردم از بابت تعلقات مذهبی برای دیدن آن میروند نه از بابت ارزشهای هنری. به این دلیل به جز یکی دو گروه تعزیه بقیه در سطح نازلی از حیث کیفیت اجرایی میباشند با وجود این که حوزهی هنری از تعزیه حمایت میکند اما اکثر گروها تمایلی به ارتقای سطح کیفی آثارشان ندارند و به تدریج مردم هم از آنها فاصله میگیرند به نظر میرسد خودشان دارند خودشان را از بین میبرند.
واقعیت این است اگر فضای فرهنگی - هنری شهر فعال باشد آمار طلاق، افسردهگی، زندانیها و ناهنجاریهای گستردهیی که وجود دارد خیلی پایین میآمد. اگر هر شب در این شهر تآتر باشد، کنسرت موسیقی باشد، اگر جشنوارههای متعدد هنری داشته باشیم من فکر میکنم خیلی از این ناهنجاریها کم و یا حداقل کنترل میشود و نگاه مردم به زندهگی با یک لطافت بیشتری خواهد بود و این ضمختی که در روابط حاکم است، وجود نخواهد داشت.
آیا در کرمان فضای فرهنگی - هنری ویژهی تآتر وجود دارد؟
نه. ما حتا زیر ساختش را هم نداریم که فضایش را ایجاد کنیم. واقعیت امر این است که کار نشده و فضای فرهنگی شکل نگرفته. ما خانهی هنرمندان نداریم. باید جایی باشد و فضایی باشد که هنرمندان به آنجا بروند.
آیا سالن همایش ادارات دولتی، قابلیت استفاده برای تآتر را دارد؟
نه به هیچ وجه. چون برای همایش، سخنرانی و جشن طراحی شده و نه برای تآتر. چون این سالنها امکانات مناسب برای اجرای تآتر را ندارند و بهتر است تآتر در این سالنها اجرا نشود. سالن تآتر باید حداقل امکانات اجرای تآتر را داشته باشد. ضمن این که گرفتن این سالنها خیلی مشکل است. از طرفی هزینههای بالای سالنها را چه کسی تامین میکند؟
آیا با توجه به کثرت هنرمندان و کارهای هنری، این کثرت بین مخاطبین و کسانی که باید کار هنری را انتخاب کنند در زمینهی تآتر وجود دارد؟
هنوز تآتر یک نیاز همهگانی و به یک ضرورت برای مردم تبدیل نشده. اما به نظر میآید تمایل به وجود تآتر در اقشاری از جامعه به وجود آمده برای اینکه بتوانیم لایههای بیشتری را مخاطب تآتر کنیم باید تنوع، شکل و محتوا را در تولید آثار داشته باشیم.
باید بگویم این جامعه هم به تآتر مدرن و هم به تآتر سنتی نیاز دارد. همان قدر باید تآتر دفاع مقدس داشته باشیم، که تآتر مذهبی داریم و همان قدر تآتر آوانگارد نیاز داریم که به تآترکودک نیاز داریم و اینها همه باید کنار هم باشند و بایستی همهی این گونهها را تقویت کرد که مردم بتوانند انتخاب کنند. اگر این اتفاق افتاد ما میتوانیم بگوییم فضای هنری داریم. در غیر این صورت ما فضای هنری نداریم.
فکر میکنید علت تبلیغات کم چیست و چرا آن طور که باید برای اجراها اطلاع رسانی صورت نمیگیرد؟ آیا مردم به تبلیغات اهمیت نمیدهند؟ یا اطلاع رسانی توسط رسانههای محلی به خوبی صورت نمیگیرد؟ و موضوع را درک نکردهاند؟ یا اصلن ارتباطی بین اینها وجود ندارد؟
ببینید تبلیغات هست اما در سطح مطلوب نیست. مسئلهی دیگر این است که فقط دو یا سه نشریه در سطح شهر کرمان، فعالیتهای تآتر را پوشش میدهند.
با توجه به حضور دست اندکاران و هنرمندان خوب و حرفهیی کرمانی و با توجه به این که فضای هنری کرمان دچار کمبود است، چرا این افراد در کنار هم قرار نمیگیرند،؟
چون بین هنرمندان و نیروهای فرهنگی معضل کم ارتباطی و پراکندهگی وجود دارد و از هم نامطلع هستند.
من فکر میکنم کرمان واقعن نیاز دارد به جایی برای حضور هنرمندان. اگر جایی در شان هنرمندان باشد، خوب است و میتواند جامعهی فرهنگی و جامعهی هنری ما را توانمند و خود باورتر کند و تاثیرات اجتماعی مثبتی خواهد داشت.
آیا فکر نمیکنید اگر بخش خصوصی در ارتباط با کمبودهایی که وجود دارد پافشاری کند و پیگیری کند، دولت جوابگو خواهد بود؟
درست است. روح مطالبهگری در کرمان پایین است و مردم کرمان مطالباتشان را پیگیری نمیکنند. من فکر میکنم رزم حسینی استاندار کرمان درک و فهم واقع بینانهیی ار معادلات اقتصادی دارد که میتواند در حوزهی فرهنگ و هنر موثر باشد. . .
اگر استاندار به عنوان اسپانسر عمل کند و بگوید من مبلغی را در اختیار شما قرار میدهم اما به شرط این که طبق ضوابط و شرایطی که من میگویم عمل کنید، آیا فکر میکنید در این شرایط بخش تآتر خصوصی رشد میکند؟
نه. من بحثم این است که اگر میگوییم استاندار بیاید و وارد معادلات اقتصادی هنر بشود برای این است که اقتصاد بخش هنر را فعال کند که بتوانیم تولیداتمان را بالا ببریم و ساز و کار اقتصاد هنر را سامان بدهیم که اساسن هنر، یک درآمد پایدار داشته باشد. ما باید دنبال چنین فضایی باشیم. بحث من، بحث اسپانسری نیست.
امیدوارم فرهنگسراها افزایش پیدا کند. کرمان از لحاظ وجود فرهنگسرا واقعن عقب است.
آیا احساس نیاز شده یک دانشکدهی هنر برای تدریس تآتر، عکاسی و. . . به وجود بیاید؟
واقعن نیاز است. ببینید در طی سه ماه پایانی سال گذشته چند نمایشگاه نقاشی برگزار شد که عمومن کار دانشجویان دانشکدهی هنر کرمان بود. این نشان میدهد که دانشکده تولید دارد و در حال خدمات دهی به مردم است. چرا باید بچههای ما برای آموزش دانشگاهی از کرمان خارج شوند در حالی که میتوانند همینجا آموزش ببینند. دکتر فدایی که در حال حاضر ریاست دانشگاه باهنر را بر عهده دارد، نگاهش این باشد که دانشکدهی هنرکرمان را ارتقا دهد.
آیا شما اطلاع دارید در شهر کرمان چند آموزشگاه و هنرستان فعال هستند و دیپلم تآتر میدهند؟
الان فقط یکی است. امیدوارم مدیر کل جدید ارشاد کرمان واقعن بخش آموزش را در سطح مقدماتی تقویت کند و تلاش کنند تا هنرستان دخترانهی هنرهای زیبا راه اندازی شود.
با توجه به این که شما کار آموزش را انجام میدهید و در حوزهی هنری هم فعال هستید و میگویید ممکن است ده نفر برای آموزش مراجعه کنند اما دو یا سه نفرشان وارد عرصهی تآتر بشوند، آیندهی تآتر کرمان را چگونه میبینید؟
این درخت، درخت خوبی است و شاخ و برگهای خوبی هم دارد. ولی نمیدانم ریشه خواهد کرد یا نه، پیش بینی آیندهی تآتر کرمان کمی سخت است.
آیا فکر میکنید انتصابی شدن مسئول انجمن تآتر، بر روند کار بچههای تآتر، تاثیر گذاشته؟
در شرایط فعلی چندان تفاوتی نمیکند. مهم این است هر کس که هست باید ببیند چه طور میتواند تآتر را مستقل و فضاهای خصوصیاش را تقویت کند.
به عنوان فعال بخش خصوصی، بابک دقیقی به عنوان یک مدرس، چه پیامی برای مسئولین دارد؟
امیدوارم که جامعهی هنری، جامعهیی بشود که بدون آموزش کار نکند. وقتی که به مردم احترام گذاشته شود، مردم ما را قبول میکنند. اما وقتی که احساس کنند به آنها بی احترامی شده، کناره میگیرند. ما هر جا به مردم احترام گذاشتیم، با مردم محترمانه برخورد کردیم، مردم هم پشتیبان ما شدند.
اما نکتهیی را در پایان باید بگویم اینکه نزدیک به 18 دستگاه فرهنگی داریم و باید آنها هم احساس مسئولیت کنند و نقش خود را ایفا نمایند.